کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Basistrading2 Relativevalue2 Futures2 PatrickByrne2 DotSama2 HODL2 What Is2 Orbs? Bots2 Blockchain2 HMTreasury2 Economics2 BCH LTC2
 



 

نیکویی(۸۸-۱۳۸۷)در تحقیقی ‌به این نتیجه دست یافت که بین شیوه فرزندپروری مستبدانه با نشانه های جسمانی واختلال در کارکرد اجتماعی پرسشنامه سلامت عمومی نوجوانان رابطه معنی داری وجود دارد.اما بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه وسهل گیرانه مادر با سلامت عمومی نوجوانان رابطه معنی دار مشاهده نشد.

 

فرزادفرد ‌و هومن(۱۳۸۷) نشان داده‌اند که سبک های فرزندپروری وعملکرد والدین باعلایم اختلالات روان شناختی ورفتارهای مختل رابطه دارد.

 

هیبتی(۱۳۸۱)درپژوهش نشان داد که دانش آموزان با والدین مقتدر بیشتر از دانش آموزان با والدین مستبد وسهل گیر،از شیوه های حل مسئله در مقابله با رویدادهای تنش زا استفاده می‌کنند.

 

دریک بررسی قاسم زاده(۱۳۸۶)نشان داد که بین عزت نفس تحصیلی وعزت نفس خانوادگی ونمره کل عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار ومستقیم وجود دارد.

 

نتیجه پژوهش بخشایش(۱۳۹۰) بیانگر رابطه مثبت ومعنادار بین پیشرفت تحصیلی وعزت نفس بود.

 

نتیجه تحقیق(زارع پور،۱۳۸۴) نشان داد بین سلامت روانی والدین با پرخاشگری فرزندانشان ونیز بین شیوه های فرزند پروری و سلامت روانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.

 

نامداروهمکاران(۱۳۹۱)در تحقیقی نشان دادند که ارتباط معناداری بیت سلامت روان وپیشرفت تحصیلی وجود دارد.

 

درپژوهشی که عیدیان(۱۳۸۵)درشهرستان اسفراین برروی ۳۵۰ دانش آموز دبیرستانی متشکل از۲۰۰ دختر و۱۵۰ پسرانجام داد ‌به این نتیجه دست یافت که بین عزت نفس وپیشرفت تحصیلی رابطه معنا ‌دار وجود دارد.

 

درپژوهشی که بیابانگرد(۱۳۸۴) به منظور بررسی رابطه میان عزت نفس ،انگیزه پیشرفت وپیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های تهران انجام داد.نتایج بررسی وی نشان دادکه همبستگی معناداری میان عزت نفس وپیشرفت تحصیلی وجود دارد.

 

درتحقیقی که توسط سید داودحسینی نسب وحسین وجدان پرست(۱۳۸۳)روی ۴۹۷ دانشجوی علوم پایه وعلوم انسانی مراکز تربیت معلم انجام شده،نشان می‌دهد که رابطه معناداری بین عزت نفس وپیشرفت تحصیلی وجود دارد.

 

مطالعات خسروی بابادی و همکاران(۱۳۸۱)نشان داده است که سطوح کلی عزت نفس به شکل معناداری پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی است.

 

نتیجه تحقیق مهرابی زاده هنرمند و همکاران(۱۳۷۹) نشان داد که سبک های فرزندپروری با سلامت روانی رابطه معنی داری دارد.

 

درتحقیقی که توسط سید داودحسینی نسب وحسین وجدان پرست(۱۳۸۳)روی ۴۹۷ دانشجوی علوم پایه وعلوم انسانی مراکز تربیت معلم انجام شده،نشان می‌دهد که رابطه معناداری بین عزت نفس وپیشرفت تحصیلی وجود دارد.

 

مطالعات خسروی بابادی و همکاران(۱۳۸۱)نشان داده است که سطوح کلی عزت نفس به شکل معناداری پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی است.

 

نتیجه تحقیق مهرابی زاده هنرمند و همکاران(۱۳۷۹) نشان داد که سبک های فرزندپروری با سلامت روانی رابطه معنی داری دارد.

 

پیشینه ی پژوهش های خارجی

 

نتایج تحقیقات هرز و همکاران (۱۹۹۹)، نشان می‌دهد که بین شیوه های مختلف فرزند پروری والدین با میزان عزت نفس نوجوانان رابطه وجود دارد؛بدین معنا که نوجوانان دارای والدین مقتدر،عزت نفس بالاتری نسبت به نوجوانان دارای والدین مستبد و یا سهل گیر دارند.

 

نتایج تحقیقات کسینجر٬پانیل و لی [۱۳۱](۲۰۰۶)، مارتینز وگارسیا[۱۳۲](۲۰۰۸)، برزنسکی واسمیتس[۱۳۳](۲۰۰۸)، ادن ورودریگز[۱۳۴](۲۰۰۸)،دانلوپ ،برنزوبرمیگام[۱۳۵](۲۰۰۱)،هرز(۱۹۹۹)،دکوویچ ومیوز(۲۰۰۲) نشان داده اندسبک والدینی مقتدرمبتنی بر ارزشیابی مثبت نظیر حمایت، مشارکت وعلاقه به کودک،عزت نفس کودک را تقویت می‌کند وسبک های حمایتی با عزت نفس بالا درجوانان ونوجوانان همراه است.

 

درتحقیقی ویس وشوارز[۱۳۶](۱۹۹۶)‌به این نتیجه ‌رسیدند که کودکان ونوجوانانی که والدین آن ها روش مقتدرانه را به کارمی برند درمقایسه با کودکان ونوجوانانی که والدین آن ها ازروش فرزندپروری مستبدانه وسهل گیرانه استفاده می‌کنند،ازمهارت های اجتماعی بیشتری برخوردارند وفعالیت های مفیدتر ومؤثرتری را انجام می‌دهند.

 

دمتروویچ وبایرمن[۱۳۷](۲۰۰۱)‌به این نتیجه رسیدند که کودکان والدین مقتدرازسطوح بالاتری ازخودمختاری دارند وازصلاحیت های اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردارهستند وپرخاشگری کمتری ازخود نشان می‌دهند.

 

آکویلینو وساپل[۱۳۸] (۲۰۰۱) وگالامبوس[۱۳۹] و همکاران(۲۰۰۳) نیز درپژوهش های جداگانه ای نشان ‌دادند که نوجوانانی که دارای والدین آزادمنش ، گرم وحمایتی هستندسازگاری بهتری،اعتماد به نفس بالاتر،احساس رضایت بیشتر ازدوستان وزندگی عاطفی،تحریک پذیری کمتررا در پنج سال بعدی زندگی خود تجربه خواهند کرد.

 

نتیجه تحقیق سوناک[۱۴۰](۲۰۰۱) نشان داد بین وضعیت اجتماعی وشیوه تربیت والدین با سلامت روان وعزت نفس در دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد.

 

آکویلینو وساپل[۱۴۱] (۲۰۰۱) وگالامبوس[۱۴۲] و همکاران(۲۰۰۳) نیز درپژوهش های جداگانه ای نشان ‌دادند که نوجوانانی که دارای والدین آزادمنش ، گرم وحمایتی هستندسازگاری بهتری،اعتماد به نفس بالاتر،احساس رضایت بیشتر ازدوستان وزندگی عاطفی،تحریک پذیری کمتررا در پنج سال بعدی زندگی خود تجربه خواهند کرد.

 

نتیجه تحقیق سوناک[۱۴۳](۲۰۰۱) نشان داد بین وضعیت اجتماعی وشیوه تربیت والدین با سلامت روان وعزت نفس در دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد.

 

دارلینگ(۱۹۹۹)درتحقیقی نشان داد کودکان ونوجوانانی که والدین آن ها ازروش مستبدانه استفاده می‌کنند،‌عملکرد تحصیلی نسبتا”خوبی دارند،ولی مهارت های اجتماعی وعزت نفس آنان اندک است وکودکان ونوجوانان والدینی که ازروش سهل گیرانه استفاده می‌کنند،مشکلات رفتاری بیشتروعملکرد تحصیلی پایین تری دارند،ولی مهارت های اجتماعی وعزت نفس آنان بالاتر است.

 

پژوهش های پریوات[۱۴۴](۲۰۰۳)،هیدگرکن[۱۴۵] و همکاران(۲۰۰۴)، نشان داده‌اند که سبک های فرزندپروری وعملکرد والدین باعلایم اختلالات روان شناختی ورفتارهای مختل رابطه دارد.

 

نوجوانانی که والدینشان از سبک فرزند پروری مقتدرانه بهره می جویند،در مقایسه با سایر کودکان ونوجوانان امیدوارترند(ادواردز وپرایس[۱۴۶]،۲۰۰۲)کودکانی که امیدواری بیشتری دارند کمتر افسرده می‌شوند،اعتماد به نفس آنان بیشتر است وپیشرفت تحصیلی آنان نیز بیشتر است.

 

نتایج تحقیقات زیادی بیانگر این است که که از لحاظ آماری بین شیوه های فرزند پروری والدین ومشکلات رفتاری فرزندان ارتباط معناداری وجود دارد(ارگیز[۱۴۷]،۲۰۰۵).

 

کوریدو،وارنر وایبرگ[۱۴۸](۲۰۰۲)،نشان دادند که سبک های فرزندپروری مقتدربا سازماندهی ،پیشرفت تحصیلی وجهت گیری عقلانی در کودکان رابطه مثبت وجود دارد.

 

ترنر[۱۴۹] و همکاران(۲۰۰۹)وبرونستین[۱۵۰] و همکاران(۲۰۰۵)درمطالعات خود ‌به این نتیجه دست یافتند که سبک فرزندپروری مقتدرانه که حاکی از ارتباط باز،تؤام با انتظارات درخور،استدلال درطرح خواسته ها ومحدودیت ها،حساسیت ‌و آمیزش است باعملکرد تحصیلی بهتر دانش آموزان رابطه دارد.

 

نتایج تحقیقات چائو[۱۵۱](۲۰۰۱)ومنشار(۲۰۰۶)نشان داد که بین سبک های فرزندپروری والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندانشان رابطه وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 09:24:00 ب.ظ ]




 

در فقه، به جای شرط سقوط یا عدم مسئولیت از «شرط عدم ضمان» استفاده می شود[۶] و در موارد معین از آن به «شرط برائت» (در رابطه میان بیمار و پزشک) تعبیر می شود. هر چند در ابتدا به نظر می‌رسد فقها این عناوین را ‌در مورد شرط سقوط کامل ضمان به کار می‌برند و شرط عدم ضمان یا شرط برائت شامل شروط محدود کننده نمی شوند، لیکن در بحث از خیار عیب، برائت جزئی نیز وجود دارد که مربوط به نوعی از شرط محدود کننده مسئولیت است.

 

نویسندگان حقوقی ایران به طور معمول از «شرط محدود کننده مسئولیت» و به ویژه «شرط عدم مسئولیت» استفاده می‌کنند و عنوان «شرط ساقط کننده مسئولیت»، معمول نیست. در مباحث آینده، عنوان «شرط عدم مسئولیت» را -جز در مواردی که خلاف آن تصریح شود- به جای شرط محدود کننده نیز به کار خواهیم برد؛ چه اگر بنا باشد یکی از این دو اصطلاح‌ به ‌جای دیگری هم به کار برده شود، در همه نظام‌ ها، اصولاً شرط عدم مسئولیت است که شامل شرط محدود کننده نیز می‌گردد. درحقوق ایران نیز، برخی از اساتید اصطلاح «شرط کاهش مسئولیت» را در معنی «شرط ‌محدود کننده مسئولیت» و «شرط عدم مسئولیت» به کار برده‌اند.[۷] البته نباید ایراد گرفت که از جهت ادبی، این اصطلاح استعداد به کار رفتن به جای شرط عدم مسئولیت یا «شرط ساقط کننده مسئولیت» را ندارد؛ زیرا مسئولیت می‌تواند تا نقطه صفر کاهش یابد.

 

در برابر شروط کاهش مسئولیت، شروط افزایش مسئولیت قرار می ‌گیرند. در فقه و قانون مدنی[۸]، از شرط افزایش مسئولیت، به شرط ضمان (در برابر شرط عدم ضمان) تعبیر شده است. از جهت تطبیقی، جالب است خاطر نشان شود، درحالی که در سایر نظام‌ها مانند حقوق فرانسه، شروط افزایش مسئولیت – با عنایت به آنکه، اولاً در اعتبار آن‌ ها جز در موارد ویژه تردیدی نیست و ثانیاًً در عمل با توجه به مسئولیت های مدنی نسبتاً شدید و عدم احتیاج به شروط افزایش مسئولیت، نادر هستند- یا مورد بحث قرار نگرفته‌اند یا در مقایسه با شروط کاهش مسئولیت بحث بسیار کمتری را به خود اختصاص داده‌اند، در فقه، به هنگام بحث از عقود امانی که جایگاه اصلی بحث از شروط مربوط به مسئولیت هستند، شروط عدم ضمان حجم بسیار کمتری را در مقایسه با شروط ضمان به خود اختصاص داده‌اند.[۹] با وجود این، باید توجه داشت که در موارد ویژه همانند شرط برائت در رابطه بیمار و پزشک، این شروط گاه به طور مفصل مورد بحث واقع شده‌اند.

 

برای در دست داشتن یک مفهوم دقیق از شروط کاهش مسئولیت، تنها بررسی انواع آن (فصل دوم از همین بخش) کافی نیست؛ بلکه در مقایسه با نهادهای مشابه است که مرزهای دقیق آن را می‌توان ترسیم کرد (فصل سوم از همین بخش). اما آنچه به ویژه باید بر آن اصرار ورزید، پی بردن به ماهیت شروط کاهش مسئولیت است (فصل اول از همین بخش).

 

فصل اول

 

ماهیت شروط محدود کننده و ساقط کننده مسئولیت

 

در عبارت «شرط عدم مسئولیت» و مانند های آن، گاه به جای واژه «شرط» از «قرارداد» استفاده می‌شود. استفاده از عنوان «قرارداد عدم مسئولیت» در مسئولیت های خارج از قرارداد، در مواردی که توافق بر عدم مسئولیت تابع قرارداد دیگری نیست، مناسب ‌تر است؛ هر چند که در این فرض نیز این توافق جنبه تبعی خود را حفظ می‌کند؛ چرا که به هر حال به یک تکلیف قانونی معین یا کلی، یا به زبان دیگر به یک فعالیت زیانبار وابسته است. در مسئولیت های قراردادی، به کار بردن این عنوان اگر بدان معنا باشد که توافق بر عدم مسئولیت می‌تواند در خارج از قرارداد اصلی (پیش یا پس از انعقاد آن) صورت گیرد، قابل دفاع است[۱۰]، اما اگر مقصود نشان دادن جنبه استقلال آن از قرارداد اصلی باشد، بهتر است کنار گذاشته شود. توافق بر عدم مسئولیت بابت عدم انجام تعهدات قراردادی، همیشه شرط ضمن عقد محسوب می‌شود؛ حتی اگر این توافق، خارج از قرارداد صورت بگیرد[۱۱]. نتیجه دیگری که از این تحلیل به دست می‌آید این است که شرط عدم مسئولیت همواره در شمار شروط آن قراردادی محسوب می‌شود که به هدف از میان بردن مسئولیت ناشی از (عدم اجرای) آن انشا شده است؛ هر چند به شکل شرط در ضمن قرارداد دیگری آمده باشد. به همین دلیل است که ماده ۱۰ قانون شروط ناعادلانه قراردادی انگلیس، در بیان فرضی که شرط عدم مسئولیت راجع به نقض تعهدهای ناشی از قرارداد «الف»، باطل است و مدیون در پی آن است تا با درج شرط در ضمن قرارداد «ب» (صرف نظر از اینکه طرف قرارداد اخیر، همان طلبکار قرارداد « الف» باشد یا نه) از این مسئولیت بگریزد، شرط را بی اثر می‌داند.[۱۲] مثال مرسوم آن فرضی است که فروشنده ای حرفه ‌ای، کالایی را به مصرف کننده می ‌فروشد و در حالی که در قرارداد بیع، درج شرط عدم مسئولیت بابت عیوب مبیع به موجب این قانون باطل است،[۱۳] بخواهد در قرارداد ارائه خدمات بابت آن کالا، خود را از مسئولیت ناشی از عیب مبیع معاف بدارد.[۱۴]

 

همه آنچه گفته شد، مربوط به فرضی است که یک «تراضی» بر سر عدم مسئولیت صورت گرفته باشد. این امر بدان معنا نیست که شرط عدم مسئولیت یا بهتر بگوییم، آن عمل حقوقی که مدیون را پیش از واقعه عهد شکنی از مسئولیت یا بخشی از آن معاف می‌دارد، نتواند به اراده یک جانبه مدیون یا طلبکار محقق شود. تحلیل این مسأله را به مباحث بعدی و در توضیح لزوم وجود قصد و رضا به عنوان یکی از شرایط اعتبار چنین شروطی و بحث از «ایقاع به عنوان منبع شرط عدم مسئولیت» واگذار می‌کنیم.

 

اکنون باید به بررسی طبیعت این شروط پرداخت؛ بدین منظور ابتدا باید ‌به این پرسش پاسخ داد که آیا شروط عدم یا کاهش مسئولیت، چگونگی تعهد مدیون را توصیف می‌کند یا اینکه به مثابه دفاعی در برابر تعهدهای از پیش معین شده است؛ در مرحله دوم و برای روشن شدن ماهیت این شروط، باید به دقت آن ها را از شروط کاهش تعهد باز شناخت. بحث خود را به سبب ویژگی مسأله در حقوق انگلیس، از این نظام حقوقی آغاز می‌کنیم.

 

مبحث اول- دیدگاه شکلی و توصیفی

 

«کوت»، تحلیل گر بزرگ شروط کاهش مسئولیت در کامن لا، دو رویکرد اساسی و متفاوت را نسبت ‌به این شروط ارائه می‌دهد: «رویکرد شکلی» (Procedural Approach) و «رویکرد توصیفی یا ماهوی» (Definitional / Substantive Approach).

 

گفتار اول- دیدگاه شکلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ب.ظ ]




 

۲-۴) معیارهای مورد استفاده در تعیین اهلیت مشتریان :

 

در نظام اعتباری مبتنی بر قانون عملیات بانکی بدون ربا، چون منابع بانک عمدتاًٌ متعلق به سپرده گذاران بوده و بانک به عنوان وکیل و امین مردم منابع مذبور را در اختیار متقاضیان قرار می‌دهد، لذا به منظور رعایت حق و عدل اسلامی، شایسته است کارگزاران اعتباری در استفاده هر چه اصولی تر از منابع و کاستن خطرات احتمالی کوشا باشند.

 

به همین منظور، در اینجا ۳ مدل معتبر تعیین اهلیت مشتری مشهور به مدل های : ۵C و LAPP و ۵P را بررسی می نماییم .

 

۲-۴-۱) روش ۵C : به طور خلاصه عبارت است از :

 

– شخصیت[۲]: یعنی بررسی شخصیت و اعتبار متقاضی، و صحت عمل وی در عملیات مالی و فعالیت‌های گذشته.

 

– ظرفیت و قدرت[۳] : یعنی بررسی توان متقاضی ، در هدایت و رهبری فعالیت و حرفه اش

 

– سرمایه[۴] : یعنی بررسی سرمایه و صورت های مالی متقاضی.

 

– شرایط[۵] : یعنی بررسی شرایط و عوامل بیرونی که در انجام فعالیت، از حیطه اختیار اعتبارگیرنده یا متقاضی خارج است، و کنترل بر آن نمی تواند داشته باشد.

 

– پوشش[۶] : یعنی پیش‌بینی وثایق یا ابزارهایی که می‌تواند در زمان دریافت اعتبار یا تسهیلات، به عنوان پوشش در اختیار مؤسسه‌ تامین مالی یا بانک قرار گیرد.

 

۲-۴-۲)روش لپ[۷]:از دیگر روش های ارزشیابی وضعیت اعتباری متقاضی، استفاده از روش ( LAPP )می‌باشد، که به طور خلاصه موارد زیر را شامل می‌گردد.(عطاران،۱۳۹۱، ۱۱۹)

 

– نقدینگی[۸] : نقدینگی یکی از عوامل مهم در مؤسسات می‌باشد. گاهی نقدینگی از سود، اهمیت بیشتری پیدا می کند. از جمله مواردی که در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد : نسبت نقدینگی به تعهدات، بررسی وضعیت بدهی های جاری در مقایسه با سرمایه و دارایی های واحد اقتصادی و ترکیب نسبت های آن ها می‌باشد.(عطاران،۱۳۹۱، ۱۴۲)

 

– فعالیت [۹]: در این بخش، نوع فعالیت، حجم فعالیت، دوره گردش عملیات و… مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

– سود دهی[۱۰]: در این بخش، میزان سودآوری، سود خالص در مقایسه با فروش و قیمت تمام شده، مورد بررسی و ارزشیابی قرار می‌گیرد.

 

– امکانات بالقوه یا پتانسیل[۱۱] : استمرار فعالیت یک واحد اقتصادی در بازار، بستگی مستقیم به امکانات بالقوه یا پتانسیل آن دارد لذا، در این مبحث مسایلی چون : وضعیت و کارایی مدیریت، ترکیب نیروی انسانی، محصولات، منابع مالی، نفوذ در بازار و ارتباطات و موارد عمومی مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

 

۲-۴-۳) روش ۵P :روش دیگر در انجام بررسی های اعتباری، می‌تواند روش ۵P باشد که به شرح زیر خلاصه می‌گردد :

 

– مردم [۱۲] : بررسی و ارزشیابی نظرات مردم در خصوص واحد اقتصادی شامل : کارایی در امر تولید، تولید، تجارت و سن مدیران، پوششهای بیمه ای، سود حاصل از سرمایه و دارایی ها، ارزیابی و کنترل دارایی ها، تمایل به ایفای تعهدات، جایگاه در صنعت یا بخش اقتصادی است.

 

– تولید یا محصول[۱۳] : در این مبحث سودآوری، کمیت و کیفیت، ارزش در دسترس بودن، اهداف بازار یابی، پوششهای بیمه ای و… مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گیرد.

 

– حمایت[۱۴]: بررسی در این زمینه که آیا حمایت مالی داخلی بر اساس صورت های مالی وجود دارد ؟ نقدینگی و یا سایر وثایق موجود است ؟ آیا حمایت خارجی، مانند : ضمانت بانکی، ظهر نویسی و اسناد مالی و… وجود دارد در این قسمت مورد نظر می‌باشد.

 

– پرداخت‌ها[۱۵] : مواردی چون آیا مشکل اعتبارات پرداخت نشده وجود ندارد ؟ بررسی اطلاعات مربوط به پرداخت‌های گذشته، قابلیت نقدینگی و دارایی ها، سوددهی، کیفیت، بدهی های خارجی و… مورد بررسی قرار گیرد.

 

– شمای کلی آینده[۱۶] : بررسی اینکه آیا شرکت برای آینده استراتژی و برنامه های خاصی دارد ؟ یا اینکه در این زمینه مبتدی است، بررسی سود ناشی از فروش در قبال احتمالات بازار در خصوص نوسانات قیمت از جمله مسایل مطرح در این بخش می‌باشد.(سایت بانک ملت)

 

۲-۵) نقاط قوت و ضعف نسبت های مالی :

 

کاربرد مناسب نسبت های مالی و تجزیه و تحلیل درست آن ها به شناخت نقاط قوت وضعف این روش بستگی دارد.

 

نقاط قوت :

 

    1. محاسبه این نسبت ها نسبتاً ساده است.

 

    1. با این نسبت ها معیاری برای مقایسه بین فعالیت ها در یک مقطع زمانی به دست می‌آید و نیزمی توان نسبت های محاسبه شده را با شاخص متوسط صنعت مقایسه کرد.

 

    1. برای تعیین روند سنواتی شرکت و تغییراتی که احیاناً در این روند رخ داده است ونیز تعیین اعداد غیر عادی می توان از این روش (مبتنی بر تجربه و تحلیل نسبت ها) استفاده کرد.

 

    1. در امر شناخت زمینه‌های مسئله ساز یک شرکت محاسبه این نسبت ها سودمند است.

 

  1. اگر روش مبتنی بر تجزیه و تحلیل نسبت ها با روش‌هایی دیگرادغام شود این نسبت ها می‌توانند در فرایند ارزیابی و قضاوت نسبت به عملکرد مالی شرکت نقش مهمی بازی کنند.

نقاط ضعف :

 

    1. اگرفقط یکی از این نسبت ها مد نظر قرار بگیرند فایده چندانی نخواهد داشت.

 

    1. نسبت ها به ندرت راه حل مسائل هستند زیرا با بهره گرفتن از این نسبت ها نمی توان به علل اصلی مشکلات شرکت پی برد.

 

    1. تحلیلگر مالی در تفسیرداده ها به سادگی دچار اشتباه می شود و احتمال دارد به راحتی آن ها را غلط تفسیر کند.

 

  1. تقریباً هیچ استاندارد قابل قبولی وجود ندارد که بتوان آن را مبنای مقایسه با نسبت یا مجموعه ای از نسبت ها قرار داد.

۲-۶) محدودیت های تجزیه وتحلیل صورت های مالی :

 

قبل از تجزیه وتحلیل نسبت ها باید مفروضاتی را به شرح زیر مد نظر قرارداد :

 

    1. تورم وجود ندارد

 

    1. مانده اقلام ترازنامه در طی دوره ثابت هستند.

 

    1. ارقام صورت سود و زیان به طور یکسان در طی دوره واقع شده اند.

 

    1. حساب سازی انجام نشده است.

 

    1. حساب آرایی انجام نشده است .

 

    1. در صورت مقایسه با سایر شرکت‌ها تمام شرکت‌ها از رویه های یکسان حسابداری استفاده کرده‌اند.(پارساییان،اعرابی،۳۱۴)

۲-۷) کمیته بال :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




 

۲۲- فن تل استار

 

فن تل استار شبیه فن فیش باول است با این تفاوت که نحوه مشارکت افراد در فرایند تعیین نیازهای آموزشی اندکی متفاوت است. این فن موقعی استفاده می شود که داده های ذهنی و نگرشی از اهمیت زیادی جهت تعیین نیازهای آموزشی برخوردار باشد ولی در عین حال امکان تجمع همه افراد در یک محل ممکن نباشد (همان منبع).

 

می توان گفت برای تعیین و برآورد نیازهای آموزشی کارکنان یک سازمان معمولاً از راه ها و شیوه های گوناگون و متعددی می توان بهره گرفت ولی در واقع هیچ روش کامل یا ذاتاً بهتر از بقیه نیست بلکه تناسب یا بهتر بودن در موقعیت معنا پیدا می‌کند. هر روش برای موقعیتی که استفاده از آن را ایجاب می‌کند بهترین روش است.

 

تعیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامه ریزی آموزش کارکنان و در واقع نخستین عامل ایجاد و تضمین اثربخش کارکرد آموزش ‌و بهسازی است (ابطحی، ۱۳۷۵).

 

۲-۳ آموزش کارکنان

 

امروزه جمعیت عظیمی در بخش های صنعتی، دولتی و بازرگانی به کارهای متنوع اشتغال داشته و در راه انجام وظایف محوله به کار مشغول مشغول هستند. روشن است که نمی توان ادعا نمود تمامی آنان ذاتاً از دانش، نگرش و مهارت های لازم برای انجام وظایف خود را دارا هستند. بلکه برای افزایش سطح کیفی کار خود به آموزش احتیاج دارند. از سوی دیگر پیشرفت های علوم و فن آوری، تغییرات زیادی در زمینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سبب شده که نیاز به آموزش را آشکارتر می‌سازد ( ابطحی، ۱۳۸۳).

 

۲-۳-۱ تعریف آموزش

 

سید جوادین (۱۳۹۱) آموزش فرآیندی است که افراد بر اساس آن دانش و مهارت هایی را جهت تأمین هدفی خاص فرا می گیرند و هدف از به کارگیری فرایند آموزش بالا بردن توان تفکر و نگرش کارکنان، افزایش بهره وری سازمان و بهبود کیفیت کار می‌باشد، ضمن آن که بهبود روابط کارکنان و مدیران نیز مد نظر می‌باشد.

تعریفی دیگر از سید جوادین فرایندی سازمان یافته و قانونمند به منظور اطلاع رسانی به کارکنان و با هدف بهبود بخشیدن و اعتلای توانایی ها، دانش، آگاهی، عادات کاری، گرایش ها و نگرش ها.

 

رحمانی (۱۳۸۹) آموزش مجموعه کوشش هایی است که مهارت، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی افراد را تغییر داده و به ایجاد رفتار مطلوب که با ارزش های پایدار جامعه سنخیت دارد منجر می شود.

 

آموزش عبارت است از کوشش در جهت بهبود عملکرد فرد در ارتباط با انجام کار و مسایل مربوط به آن ( جزنی، ۱۳۸۵).

 

منظور از آموزش کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می‌آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیت های شغلی خود می‌سازد ( دعایی، ۱۳۸۵).

 

محمدی (۱۳۸۲) آموزش گسترش نگرش، دانش و مهارت و الگوهای رفتاری مورد نیاز یک فرد برای انجام عملکرد مناسب در یک تکلیف یا شغل معین.

 

آموزش فرایندی برای نیل به توسعه است، لذا تنها راه تحقق و توسعه همه جانبه جوامع (از جمله ایران) ارتقای سطح علمی و دانش نیروی انسانی کشور بهره گیری از علوم و تکنولوژی است با توجه به تغییرات تکنولوژی و روش های انجام کار، افزایش پیچیدگی سازمانی و تنوع تخصص ها و مشاغل باید وضعیت نیروی انسانی را به طور دائم بر اساس سنجش عملکرد افراد و برنامه ریزی وضعیت پیشرفت آن ها مشخص شود (سید جوادین، ۱۳۷۵). پس می توان گفت یکی از اقدامات زیر بنایی که موجب کارآمدی سازمان می شود ایجاد یا در اختیار قرارگرفتن و توسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش و بهسازی آن است (عباس زادگان و ترک زاده،۱۳۷۹).

 

به اعتقاد سولمن (۲۰۰۳)، آموزش، می‌دانی را برای ارتباط جدید سازمانی، ارزش های جدید، ابزارهای جدید و راهکارهای جدید انجام کار فراهم می‌کند.

 

سالازار (۲۰۰۷)، آموزش را به معنای ایجاد تغییر در دانش، مهارت و نگرش افراد، طرز کار و تعامل آنان با سایرین می‌داند.

 

در تعریف دیگری که توسط جی سین[۳۵](۲۰۰۸) ارائه شده، استفاده از برنامه های آماده که شایستگی های موجود کارکنان را تقویت و تحصیل دانش، مهارت ها و توانایی‌های جدید را به نفع بهبود عملکرد کار آسان تر می‌کند، آموزش نامیده شده است.

 

از نظر فریر و همکاران[۳۶](۲۰۰۹)، آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری که به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً ماندگار در فرد صورت می‌گیرد تا بتواند توانایی خود را برای انجام کار بهبود بخشد.

 

سید جوادین (۱۳۸۷)، آموزش تجربه ای است مبتنی و یادگیری و منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها تغییر مهارت ها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی نماید ‌بنابرین‏ آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است. آموزش مستلزم استفاده از برنامه های پیش‌بینی شده ای است که شایستگی های موجود در کارکنان را تقویت و موجب کسب دانش، مهارت و توانایی‌های تازه در فرد می‌گردد، به گونه ای که بهبود عملکرد شغلی را تسهیل می کند.

 

بیشتر سازمان ما منابع فراوان را به آموزش و پیش رفت کارکنان خود اختصاص می‌دهند. برخی معتقدند آموزش پس از عمل کارمند یابی و استخدام اولین اقدام و به صورت توجیه کارکنان جهت آشنا شدن با مشاغل و سازمان می‌باشد که به طور مبسوط در فصل جامعه پذیری کارکنان مورد بررسی قرار گرفت در حالی که برخی دیگر آموزش را مجموعه روش هایی می دانند که به وسیله آن بررسی قرار گرفت در حالی که برخی دیگر آموزش را مجموعه روش هایی می دانند که به وسیله آن مهارت های لازم برای انجام دادن کارها را به افراد تازه وارد مستخدمان متناسب نیازشان یاد می‌دهند. طی چند دهه اخیر آموزش دامنه گسترده ای یافت و فراتر از آموزش مهارت های فنی به آموزش های حرفه ای نیز پرداخته شده از این رو امروزه آموزش به مفهوم یاد دادن شیوه های اصلاحی و تکمیل نیز می‌باشد تا کارکنان موفق به بهبود کیفیت، پردازش داده ها، مشارکت در تصمیم گیری های تیمی و کار با رایانه گردند. صاجب نظران به طور متوسط ۳۷ ساعت دوره آموزشی را برای هر مستخدمی ضروری می دانند در حالی که در دهه قبل ۳۱ ساعت بوده است.

 

تلاش و سرمایه زیادی که امروزه صرف آموزش می‌گردد پرسش های زیر را مطرح می‌سازد که:

 

اول: دلیل منطقی برای آموزش چیست؟

 

دوم: مناسبت ترین راه برای تحقق هدف های آموزشی سازمان کدام است؟

 

سوم: آثار و نتایج آموزشی را چگونه باید ارزیابی کرد؟

 

۲-۳-۲ مزایای آموزشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:42:00 ب.ظ ]




 

شأن و اعتبار: منظور میزان اعتباری است که کتابداران در جامعه دارند.

 

سرمایه اجتماعی: در این پژوهش منظور از سرمایه اجتماعی، همکاری، مشارکت و اعتماد متقابل بین کارکنان کتابخانه است.

 

همکاری: میزان همکاری که کتابداران در انجام فعالیت‌های روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.

 

مشارکت: میزان مشارکتی که کتابداران در انجام فعالیت‌های روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.

 

اعتماد متقابل: منظور از اعتماد متقابل، میزان اعتمادی است که کتابداران به همدیگر دارند.

 

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش

 

۲-۱٫ مقدمه

 

در این فصل، به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش‌های انجام شده در حوزه منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی پرداخته می‌شود. هدف از تهیه این فصل آشنایی با مباحث نظری و پیشینه موجود در رابطه با پژوهش حاضر، در سطح ملی و بین‌المللی است. ابتدا در قسمت مبانی نظری تعریف و خاستگاه منزلت اجتماعی مطرح می‌شود. سپس عوامل تعین کننده منزلت اجتماعی و سیر تحول آن از دیدگاه صاحب‌نظران موردبحث قرار می‌گردد. در این راستا جهت روشن شدن مفهوم سرمایه اجتماعی، تاریخچه، تعاریف، دیدگاه‌های صاحب‌نظران، ابعاد و عناصر تشکیل‌دهنده سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در انتها نیز پژوهش‌های انجام شده در این رابطه در داخل و خارج از کشور ارائه می‌شود.

 

۲-۲. منزلت اجتماعی

 

۲-۲-۱٫ تعریف

 

نظریه‌پردازانی همچون دورکیم[۳](۱۹۵۲)، پارسونز[۴](۱۹۵۲)، و گیدنز[۵](۱۹۸۹، ترجمه صبوری، ۱۳۷۳)، در پی تدقیق ماهیت منزلت اجتماعی[۶] و شناسایی و معرفی عوامل مؤثر بر آن برآمده‌اند. این اندیشمندان جامعه‌شناس، اغلب منزلت اجتماعی را مترادف پایگاه‌های اجتماعی تلقی می‌کنند که فرد در گروه، مرتبه و موقعیت اجتماعی یک گروه، کسب می‌کند و بر اساس آن از برخی مزایا و ویژگی‌ها، برخوردار می‌گردد (توسلی،۱۳۶۹). لیکن مؤلفان و محققان متأخر، منزلت اجتماعی را نوعی ‌شأن، اعتبار، عزت و احترامی می‌دانند که جامعه برای افراد یک گروه، نهاد و یا شغل قائل هستند. به‌زعم اسکینز (۱۳۸۰) منزلت اجتماعی، شأن، اعتبار و حرمتی است که افراد جامعه برای گروه‌های مختلف قائل هستند و بر اساس آن، از آنان انتظار رفتارهای خاصی را دارند.

 

واژه منزلت در فرهنگ عمید، به معنی جاه و مقام، قدر و مرتبه، و رتبه آمده است (عمید ۱۳۸۲). آلن بیرو در تعریف و توصیف منزلت اجتماعی می‌نویسد: «از نظر لغوی این لغت به توهماتی اطلاق می‌شود منبعث از جادو. یا پدیده‌هایی که عجیب به نظر می‌رسند، اعتبار اجتماعی (منزلت)، نفوذ و اعتباری است که دیگران به شخصی به جهت خصایص گوناگون کم‌وبیش واقعی به او منتسب می‌دارند، می‌بخشند» (بیرو،۱۳۷۴). از دیدگاه جامعه‌شناسی این اصطلاح به عنوان رتبه، پایگاه و موقعیت اجتماعی اشخاص، گروه‌ها و سازمان‌ها در مقایسه با یکدیگر به کار می‌رود (ملک، ۱۳۷۴). ملیون تأمین، منزلت را ارزشی می‌داند که یک جمع (جامعه، گروه و یا سازمان) برای یک نقش اجتماعی قائل است و یا مقام فرد یا گروه با توجه به توزیعشان در یک نظام اجتماعی را منزلت اجتماعی می‌نامد (نائینی،۱۳۷۴). منزلت اجتماعی نوعی ارزیابی است که بر پایه معیارهای ارزش اجتماعی معتبر در جامعه از پایگاه اجتماعی یک شخص در ذهن دیگران به عمل می‌آید و نشان می‌دهد که پایگاه شخص نسبت به اشخاص دیگر در فضای اجتماعی کجاست (رفیع پور، ۱۳۷۸)

 

جامعه شناسان، پایگاه اجتماعی را معادل “social status” به کار می‌برند و معتقدند که شاخص‌های آن شامل شغل، تحصیلات و میزان درآمد است (بیرو، ۱۳۷۴). در واقع، منزلت اجتماعی معادل “social prestige” متفاوت از پایگاه اجتماعی افراد است. این مفهوم در دو معنی به کار می‌رود:۱- شهرت، اعتبار، وجهه، آبرو، حیثیت. ۲- پر پرستیژ یا پرستیژ، برای کسب اعتبار. که برخی اندیشمندان معادل این اصطلاح را آبروی اجتماعی، شأن اجتماعی، حیثیت اجتماعی و اعتبار اجتماعی دانسته‌اند (نیک خلق و وثوقی، ۱۳۸۸).

 

منزلت اجتماعی به معنای پایگاه و شأن افراد جامعه است و ارتباط نزدیکی با نقش اجتماعی افراد دارد. نقش اجتماعی خود شامل مجموعه‌ای از حقوقی است که به افراد داده می‌شود و مسئولیت‌هایی که از آن‌ ها انتظار می‌رود انجام دهند. ‌به این ترتیب، می‌توان گفت که نقش اجتماعی افراد یکی از معیارهای عمده جهت تعیین منزلت اجتماعی آن‌ ها است. به عبارات دیگر میزان بهره‌مندی جامعه از نقش افراد و ارزش‌های اجتماعی وابسته به آن نقش، تعیین‌کننده منزلت اجتماعی به میزان قابل توجهی بستگی به احترام افراد برای آن نقش دارد و اغلب میزان حرمت اجتماعی برای یک نقش می‌تواند عوامل نامطلوب یا دافعه‌ای نظیر کمبود درآمد یا تجمل مشکلات مربوط به ‌پاسخ‌گویی‌ و انجام مسئولیت‌های نقش را جبران کند (گمتچ[۷]، وایلک[۸]، لاوریچ[۹]، ۱۹۸۶).

 

۲-۲-۲٫ خاستگاه منزلت اجتماعی

 

منزلت اجتماعی موقعیتی است که شخص روی هر یک از ابعاد نظام اجتماعی، مثل سن، جنس، سطح تحصیلات، شغل و … احراز می‌کنند جامعه شناسان معمولاً دو شیوه برای کسب منزلت اجتماعی می‌شناسند:

 

الف) پایگاه اجتماعی محول (واگذاری شده)

 

معنایش این است که جامعه یک‌جانبه پاره‌ای از معیارهای ارزیابی را درباره شخص به کار می‌برد، بدون اینکه ذینفع اختیار با حق انتخابی در آن داشته باشد. روشن‌ترین مثال در این‌باره معیار نیاکان است. زیرا شخص هیچ اختیاری که در یک خانواده اشرافی به دنیا بیاید یا در یک خانواده فقیر، شخص در تعیین خاستگاه خانوادگی‌اش هیچ اختیاری ندارد، لذا پایگاه او از این لحاظ پایگاه محول یا واگذاری شده است.

 

ب) پایگاه محقق (اکتسابی)

 

نتیجه ارزیابی جامعه از کوششی است که از جانب فرد به عمل می‌آید. ممکن است شخص منزلت اجتماعی محقری داشته باشد، اما در نتیجه تلاش خود فرد در رشته‌های علمی، هنری، سیاسی، دینی صاحب ‌نام و مقام عالی گردد. در واقع پایگاه محقق را خود فرد به دست می‌آورد و من حیث ولادت به شخص واگذار نمی‌شود. در تحلیل نهایی، پایگاه اجتماعی نه کاملاً با آنچه شخص انجام می‌دهد، نه کاملاً با آنچه شخص هست، و نه کاملاً با آنچه شخص فکر می‌کند هست، ارتباطی ندارد، پایگاه اجتماعی آن تلقی و ذهنیتی است که دیگران در جامعه، ازآنچه شخص هست دارند (نیک گهر، ۱۳۸۳).

 

۲-۲-۳٫ عوامل تعیین‌کننده منزلت اجتماعی

 

وقتی عناصر یا عوامل تعیین‌کننده یک پایگاه یا پست صحبت می‌کنیم منظور این است که این عوامل یا عناصر خودشان پایگاه را می‌سازند.

 

به‌زعم نیک گهر (۱۳۸۳)، اشرفی بودن نیاکان و کلان بودن ثروت معیارهایی هستند که جامعه- شناس به کمک آن‌ ها به طور عینی پایگاه شخصی را تعیین می‌کند، اما این کار ممکن است دلیلش این باشد که اشخاص در جامعه با شیوه ارزیابی‌شان از این چیزها معنای خاصی به آن‌ ها داده‌اند. در زیر به برخی از عوامل تعیین‌کننده منزلت اجتماعی اشاره می‌شود.

 

الف) نیاکان یا اصل و نسب موقعیتی ممتاز یا معمولی به فرد می‌دهد، برای آنکه تولد در خانواده‌ای خوش‌نام یا بدنام جامعه، حتی در آزادمنش‌ترینشان، نوعی ارزش به‌حساب می‌آید. ارجمندی یا بی‌مقداری نیاکان بر چندین عامل مبتنی است، حسن شهرت خانوادگی، سابقه سکونت در محل، بومی بودن یا مهاجر بودن و …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]