بصورت فعلی آن در اوایل دهه 1960 با (UMS) مسئله برنامه ریزی تعمیر و نگهداری واحد ها
بهره گیری از روش های پیشرفته برنامه ریزی ریاضی مطرح و پیگیری شد . با توجه به اینكه برای توزیع
اقتصادی توان، نیاز به برنامه ریزی و تعمیر و نگهداری واحد ها داریم ، در این صورت بایستی ابتدا برنامه
ریزی تعمیر و نگهداری انجام شده و سپس از آن در برنامه ریزی تولید استفاده شود . بیشتر مسائل بهره
برداری را می توان به صورت یک مسئله بهینه سازی مطرح نمود كه هدف بهینه سازی تابع معیار آن خواهد
بود . از آنجا كه برنامه ریزی تعمیر و نگهداری بصورتهای متفاوتی امكان پذیر است ، بنابراین یک مسئله
بهینه سازی می باشد كه باید از بین جوابهای ممكن ، بهترین جواب انتخاب شود .
بطور كلی هدف از تعمیر و نگهداری جلوگیری از خرابی عناصر سیستم جهت اطمینان به عملكرد عادی و
كاهش ریسك سیستم می باشد. بعلاوه با انجام گستردة تعمیرات درطول سال، قابلیت اطمینان وهزینه های
سوخت و سرمایه گذاری سیستم های قدرت ، متاثر از وقفه های تعمیرات عناصر تولید خواهد شد . بدین
از سیستم مدیریت انرژی 4می باشد . برنامه های تعمیر و نگهداری بهینه مناسب می توانند هزینه های
سرمایه گذاری را كاهش داده بطوریكه با حداقل هزینه بتوان سطوح ذخیره مطمئنی برای سیستم بدست
آورد . از طرفی انجام تعمیرات در سیستم بدون اشكال نمی باشد . مثلاً با قطع عوامل تولید جهت تعمیرات ،
كل ظرفیت نصب شده كاهش یافته كه باعث می شود ریسك سیستم افزایش یابد . بعلاوه، تعمیرات عوامل
تولید، باعث افزایش هزینه تولید خواهد شد. چراكه لازم می شود واحدهایی با هزینه افزایشی بالاتر وارد
سیستم شده و بار را تامین نمایند. از طرف دیگر تعمیرات اضافه، عناصر باعث كاهش تولید سیستم شده و
منجر به قطع برق مشتركین می گردد كه در نتیجه شاخص های قابلیت اطمینان سیستم كاهش می یابند .
هدف برنامه ریزی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی ، تعیین ترتیب بهینه تعمیر واحدها و جدول زمان
بندی زمانی آنها در طی افق برنامه ریزی است. یک تعمیر و نگهداری خوب ، قابلیت اطمینان سیستم را
افزایش داده و ضمن كاهش هزینه تولید ، طول عمر هر یک از عناصر سیستم را نیز افزایش می دهد و

بالاخره نیاز به ساخت سیستم های جدید را كاهش می دهد. با تعمیر و نگهداری واحد ها احتمال كار كردن

خرید متن کامل این پایان نامه :

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 

واحد افزایش داده می شود كه نتیجه آن قطع كمتر بار است . اینجاست كه تصمیم گیری در مورد زمان
بهینه تعمیرات و نگهداری عناصر سیستم نیاز به برنامه ریزی دارد . این زمان های تعمیرات اساساً وابسته به
تغییرات فصلی پیک بار است . بدین جهت پیش بینی بار  از مسایل مهم برنامه ریزی تعمیر و نگهداری
عناصر سیستم می باشد.
از آنجا كه سیستم قدرت با فرایند و رخ داد های تصادفی نظیر عدم قطعیت بار ، عدم قطعیت میزان سوخت
و هزینة آن ، عدم قطعیت قابلیت اطمینان واحد تولید و عدم قطعیت در منابع نیروی انسانی مواجه است ،
بنابراین مدلسازی سیستم قدرت در باب برنامه ریزی تعمیر و نگهداری عناصر سیستم یک مدلسازی
احتمالی خواهد بود . با توجه با ساختاراساسی بهره برداری سیستم های قدرت كه تولید و مصرف بصورت
همزمان انجام میگیرد، بالا بودن قابلیت اطمینان سیستم در صنعت برق بسیار حائز اهمیت است . بنابراین
تعمیر تجهیزات سیستمهای قدرت به ویژه تعمیرواحدهای تولید برق بطور قابل توجهی مرتبط با قابلیت
اطمینان سیستم بوده و تاثیر بسزایی در بهره برداری سیستمهای قدرت دارد . از اینرو، مسائل مربوط به
تعمیرات همواره با مسائل مربوط به قابلیت اطمینان همراه بوده و یكی از موضوعات اصلی بررسی های
مهندسی در قابلیت اطمینان سیستمهای قدرت می باشد . در عمل ، در هنگام برنامه ریزی ، طراحی و
مدیریت بهره برداری ، برنامه های تعمیراتی واحدهای تولیدی توجه زیادی را بخود جلب می كنند . در
روش های معمول ، برنامه ریزی تعمیرات ( تعمیرات پیشگیرانه ) بصورت دوره ای تنظیم می شود و كارهای
تعمیراتی بعد از بوقوع پیوستن چند خطای تصادفی صورت می پذیرد . هدف اصلی این نوع كارها اینست كه
سیستم دائم در حال كار بوده و تجهیزات مورد نظربدون وقفه مورد بهره برداری قرار گیرند . بعلاوه در این روش انتظار می رود كه تعداد خرابی های تجهیزات به حداقل برسد تا عمر دستگاه ها بیشتر و قابلیت
اطمینان و راندمان اقتصادی سیستم بالاتر برود . در نتیجه واحدهای تولیدی برای رسیدن به این منظور هر
ساله هزینه های هنگفتی را متحمل می شوند.خروج یک واحد تولیدی برای تعمیرات ، مشكلات عدیده ای
را بدنبال دارد و یک برنامه ریزی نا مناسب می تواند وضعیتهای نا مطلوبی را بوجود آورد . از نظر اقتصادی ،
بهای انرژی تولید نشده آن واحد تولیدی در خلال تعمیرات یا افزایش هزینه تولید وقتیكه یک واحد تولیدی
كم بازده جایگزین یک واحد تولیدی پر بازده می شود و همچنین هزینه ظرفیت رزروی كه در خلال
تعمیرات واحد مربوطه باید اضافه شود تا قابلیت اطمینان سیستم در حد مطلوب باقی بماند . از نقطه نظر
قابلیت اطمینان ، احتمال عدم تامین بار در مدت خروج یک واحد تولیدی برای تعمیرات ، افزایش می یابد.
این مسئله در سیستمهایی كه میزان ظرفیت رزروشان پایین است بیشتر اهمیت پیدا میكند.
در دو دهه گذشته بررسی روش های تئوریک برای برنامه ریزی تعمیرات از دیدگاه طراحی سیستم قدرت و
مدیریت بهره برداری ، طرفداران زیادی پیدا كرده است . بررسیها و تجربیات نشان داده اند كه برنامه ریزی
تعمیرات در واقع یک مسئله بهینه سازی غیر قابل اغماض می باشد . برنامه ریزی ای كه بتواند با در نظر
گرفتن تمامی محدودیتها قابل اجرا باشداصطلاحاً ” برنامه عملی ” یا به آن
می گویند . از بین تمامی راه حلهای ممكن راه حل بهینه آن است كه FEASIBLE SCHEDULE
دارای تابع هدف با كمترین مقدار باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...