" فایل های دانشگاهی| ۵-۲ حوزه های طرحواره و طرحوارههای ناسازگار اولیه – 3 " |
“
۱-۲-۴-۲ ناکامی ناگوار نیازها
این حالت وقتی اتفاق می افتد که کودک تجارب خوشایندی را تجربه نکند. طرحوارههایی مانند محرومیت هیجانی یا رهاشدگی به دلیل نقص در محیط اولیه به وجود میآیند. در محیط زندگی چنین کودکی، ثبات، درک شدن یا عشق وجود ندارد.
۲-۲-۴-۲ آسیب دیدن و قربانی شدن
در چنین وضعیتی کودک آسیب میبیند یا قربانی می شود و طرحوارههایی مثل بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم یا آسیبپذیری نسبت به ضرر در ذهن او شکل میگیرد.
۳-۲-۴-۲ تجربه بیش از حد چیزهای خوب
والدین جهت رفاه و آسایش کودک، همه کار میکنند در حالی که تأمین رفاه و راحتی در حد متعادل برای رشد سالم کودک لازم است. در اثر اینگونه تجارب در ذهن کودکان طرحوارههایی نظیر وابستگی/ بیکفایتی یا استحقاق/ بزرگمنشی به وجود می آید.
۴-۲-۴-۲ درونیسازی انتخابی یا همانندسازی با افراد مهم زندگی
کودک به طور انتخابی با افکار، احساسات، تجارب و رفتارهای والدین خود همانندسازی کرده و آنها را درونسازی می کند. بیماران ممکن است بهجای همانندسازی با والدین بیمهر و عاطفه خود، از طریق مهربان بودن، با احساس محرومیتشان مقابله کنند، یا اینکه با پرتوقعی و احساس استحقاق با محرومیت هیجانی زیربنایی خود کنار بیایند. کودکان به طور انتخابی با جنبه های خاصی از افراد مهم زندگیشان همانندسازی کرده و آنها را درونسازی میکنند. برخی از این همانندسازیها و درونسازیها به طرحوارهها و بعضی نیز به سبکهای مقابلهای یا ذهنیت تبدیل میشوند (یانگ، ۲۰۰۳).
خلق و خوی کودک تعیین می کند که آیا او با ویژگیهای افراد مهم زندگیاش همانندسازی کند یا خیر. بهعنوان مثال، کودکی با ویژگیهای افسرده خویی، احتمالا سبک خوش بینانه والدین خود را در مقابل بدشانسیها، درونسازی نخواهد کرد زیرا رفتار چنین والدینی، آنقدر مخالف طبع کودک است که نمیتواند آن را جذب کند.
۳-۴-۲ خلق و خوی هیجانی
علاوه بر محیط زندگی اولیه، عوامل دیگری نیز درشکلگیری طرحوارهها نقش بازی میکنند که در این میان، خلق و خوی هیجانی کودک از اهمیت بسزایی برخوردار است. خلق و خوی هیجانی کودک در تعامل با وقایع دردناک دوران کودکی منجر به شکل گیری طرحوارهها می شود. خلق و خوهای متفاوت، کودکان را در معرض شرایط گوناگونی قرار میدهد. بهعنوان مثال، یک کودک پرخاشگر در مقایسه با یک کودک منفعل و پذیرا، بیشتر احتمال دارد مورد بدرفتاری بدنی والدین خشن خود قرار بگیرد. علاوه بر این، خلق و خوهای مختلف بهگونه ای متفاوت، کودکان را نسبت به شرایط مشابه آسیبپذیر میسازند. کودکان ممکن است به دلیل خلق و خوهای متفاوت، در مقابل رفتار مشابه والدین خود، واکنشهای کاملا متفاوتی نشان بدهند. محیط اولیه فوقالعاده محبتآمیز یا منزجرکننده می تواند بهمیزان زیادی خلق و خوی هیجانی را تحتالشعاع قرار دهد. بهعنوان مثال، محیط امن و محبتآمیز یک خانواده ممکن است بتواند حتی یک کودک خجالتی را به کودکی دوستداشتنی و مهربان تبدیل کند و برعکس اگر محیط اولیه طردکننده باشد، حتی یک کودک اجتماعی ممکن است منزوی شود (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹).
۵-۲ حوزه های طرحواره و طرحوارههای ناسازگار اولیه
هجده طرحواره بر طبق پنج نیاز هیجانی ارضا نشده تقسیم میشوند که ما آنهارا حوزه های طرحواره مینامیم.
۱-۵-۲ حوزه بریدگی و طرد[۱۲]
انتظار اینکه نیازهای فرد برای امنیت، ثبات، محبت، همدلی، درمیانگذاشتن احساسات، پذیرش و احترام بهشیوهای قابل پیش بینی ارضا نخواهند شد. طرحوارههای این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود میآید که بیعاطفه، سرد، منزوی، تندخو، غیر قابل پیش بینی یا بدرفتار هستند.
۱- رهاشدگی/ بیثباتی [۱۳]
بیثباتی یا بی اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان، به طوری که فرد احساس میکند افراد مهم زندگیاش نمیتوانند حمایت عاطفی و تشویقی لازم را به او بدهند؛ زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بیثبات، غیر قابل پیش بینی برای مثال (عصبانی میشوند). اعتمادناپذیر و نامنظماند. فردی که چنین طرحوارهای در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگیاش بمیرند یا اینکه او را رها کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند.
۲- بی اعتمادی/ بدرفتاری[۱۴]
انتظار اینکه دیگران به انسان ضربه میزنند، بدرفتارند، دروغ میگویند و سودجو هستند. ممکن است فرد احساس کند که همیشه حق او را میخورند.
۳- محرومیت هیجانی[۱۵]
انتظار اینکه تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضا نمیشوند. سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارتاند از:
الف) محرومیت از محبت[۱۶]: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی.
ب) محرومیت از همدلی[۱۷]: درک نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خود افشایی یا در میان نگذاشتن احساسات با دیگران.
ج) محرومیت از حمایت[۱۸]: نداشتن منبع قدرت، جهتدهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.
۴- نقص/ شرم[۱۹]
احساس اینکه فرد در مهمترین جنبههای شخصیتش، ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بیارزش است یا اینکه در نظر افراد مهم زندگیاش فرد، منفور و نامطلوب بهحساب میآید. همچنین این طرحواره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کمرویی، مقایسه های نابجا، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط یا عیب و نقصهای درونی را در بر میگیرد. این نقاط ضعف ممکن است شخصی (تکانههای خشم، تمایلات جنسی غیرقابلپذیرش، خودخواهی) یا عمومی باشند (ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی).
۵- انزوای اجتماعی / بیگانگی[۲۰]
احساس اینکه فرد از جهان کنارهگیری کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق ندارد.
۲-۵-۲ حوزه خودگردانی و عملکرد مختل[۲۱]
انتظاری که فرد از خود و محیط دارد با تواناییهای محسوس او برای جدایی، بقا و عملکرد مستقل یا انجام موفقیتآمیز کارها تداخل میکنند. طرحوارههای این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود میآید که اعتماد به نفس کودک را کاهش میدهند، گرفتارند، بیش از حد از کودک محافظت میکنند یا اینکه نتوانستهاند کودک را به انجام کارهای بیرون از خانواده تشویق کنند.
۱- وابستگی / بیکفایتی[۲۲]
اعتماد به اینکه فرد نمیتواند مسئولیت روزمره را (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر میشود.
۲- آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری[۲۳]
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 02:11:00 ق.ظ ]
|