۱-۲-۴-۲ ناکامی ناگوار نیازها

 

این حالت وقتی اتفاق می ­افتد که کودک تجارب خوشایندی را تجربه نکند. طرح­واره­هایی مانند محرومیت هیجانی یا رهاشدگی به­ دلیل نقص در محیط اولیه به ­وجود می­آیند. در محیط زندگی چنین کودکی، ثبات، درک شدن یا عشق وجود ندارد.

 

۲-۲-۴-۲ آسیب دیدن و قربانی شدن

 

در چنین وضعیتی کودک آسیب می­بیند یا قربانی می­ شود و طرح­واره­هایی مثل بی ­اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم یا آسیب­پذیری نسبت به ضرر در ذهن او شکل ‌می‌گیرد.

 

۳-۲-۴-۲ تجربه بیش از حد چیزهای خوب

 

والدین جهت رفاه و آسایش کودک، همه کار ‌می‌کنند در حالی که تأمین رفاه و راحتی در حد متعادل برای رشد سالم کودک لازم است. در اثر این­گونه تجارب در ذهن کودکان طرح­واره­هایی نظیر وابستگی/ بی­کفایتی یا استحقاق/ بزرگ­منشی به وجود می ­آید.

 

۴-۲-۴-۲ درونی­سازی انتخابی یا همانندسازی با افراد مهم زندگی

 

کودک به­ طور انتخابی با افکار، احساسات، تجارب و رفتارهای والدین خود همانندسازی کرده و آن­ها را درون­سازی می­ کند. بیماران ممکن است به­جای همانندسازی با والدین بی­مهر و عاطفه خود، از طریق مهربان بودن، با احساس محرومیت­شان مقابله کنند، یا این­که با پرتوقعی و احساس استحقاق با محرومیت هیجانی زیربنایی خود کنار بیایند. کودکان به­ طور انتخابی با جنبه­ های خاصی از افراد مهم زندگی­شان همانندسازی کرده و آن­ها را درون­سازی ‌می‌کنند. برخی از این همانندسازی­ها و درون­سازی­ها به طرح­واره­ها و بعضی نیز به سبک­های مقابله­ای یا ذهنیت تبدیل می­شوند (یانگ، ۲۰۰۳).

 

خلق و خوی کودک تعیین می­ کند که آیا او با ویژگی­های افراد مهم زندگی­اش همانندسازی کند یا خیر. به­عنوان مثال، کودکی با ویژگی­های افسرده خویی، احتمالا سبک خوش بینانه والدین خود را در مقابل بدشانسی­ها، درون­سازی نخواهد کرد زیرا رفتار چنین والدینی، آنقدر مخالف طبع کودک است که نمی­تواند آن را جذب کند.

 

۳-۴-۲ خلق و خوی هیجانی

 

علاوه بر محیط زندگی اولیه، عوامل دیگری نیز درشکل­گیری طرح­واره­ها نقش بازی ‌می‌کنند که در این میان، خلق و خوی هیجانی کودک از اهمیت بسزایی برخوردار است. خلق و خوی هیجانی کودک در تعامل با وقایع دردناک دوران کودکی منجر به شکل­ گیری طرح­واره­ها می­ شود. خلق و خوهای متفاوت، کودکان را در معرض شرایط گوناگونی قرار می­دهد. به­عنوان مثال، یک کودک پرخاشگر در مقایسه با یک کودک منفعل و پذیرا، بیشتر احتمال دارد مورد بدرفتاری بدنی والدین خشن خود قرار بگیرد. علاوه بر این، خلق و خوهای مختلف به­گونه ­ای متفاوت، کودکان را نسبت به شرایط مشابه آسیب­پذیر می­سازند. کودکان ممکن است به­ دلیل خلق و خوهای متفاوت، در مقابل رفتار مشابه والدین خود، واکنش­های کاملا متفاوتی نشان بدهند. محیط اولیه فوق­العاده محبت­آمیز یا منزجرکننده می ­تواند به­میزان زیادی خلق و خوی هیجانی را تحت­الشعاع قرار دهد. به­عنوان مثال، محیط امن و محبت­آمیز یک خانواده ممکن است بتواند حتی یک کودک خجالتی را به کودکی دوست­داشتنی و مهربان تبدیل کند و برعکس اگر محیط اولیه طردکننده باشد، حتی یک کودک اجتماعی ممکن است منزوی شود (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹).

 

۵-۲ حوزه ­های طرح­واره و طرح­واره­های ناسازگار اولیه

 

هجده طرح­واره بر طبق پنج نیاز هیجانی ارضا ­نشده تقسیم می­شوند که ما آن­هارا حوزه ­های طرح­واره می­نامیم.

 

۱-۵-۲ حوزه بریدگی و طرد[۱۲]

 

انتظار این­که نیازهای فرد برای امنیت، ثبات، محبت، همدلی، درمیان­گذاشتن احساسات، پذیرش و احترام به­شیوه­ای قابل پیش ­بینی ارضا نخواهند شد. طرح­واره­های این حوزه به­ طور معمول در خانواده هایی به ­وجود می‌آید که بی­عاطفه، سرد، منزوی، تندخو، غیر قابل پیش ­بینی یا بدرفتار هستند.

 

۱- رهاشدگی/ بی­ثباتی [۱۳]

 

بی­ثباتی یا بی ­اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان، به­ طوری که فرد احساس می‌کند افراد مهم زندگی‌اش نمی‌توانند حمایت عاطفی و تشویقی لازم را به او بدهند؛ زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بی­ثبات، غیر قابل پیش ­بینی برای مثال (عصبانی می­شوند). اعتمادناپذیر و نامنظم‌اند. فردی که چنین طرح­واره­ای در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی‌اش بمیرند یا این­که او را رها کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند.

۲- بی ­اعتمادی/ بدرفتاری[۱۴]

 

انتظار این­که دیگران به انسان ضربه می‌زنند، بدرفتارند، دروغ می‌گویند و سودجو هستند. ممکن است فرد احساس کند که همیشه حق او را می‌خورند.

 

۳- محرومیت هیجانی[۱۵]

 

انتظار این­که تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضا نمی‌شوند. سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارت‌اند از:

 

الف) محرومیت از محبت[۱۶]: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی.

 

ب) محرومیت از همدلی[۱۷]: درک نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خود افشایی یا در میان نگذاشتن احساسات با دیگران.

 

ج) محرومیت از حمایت[۱۸]: نداشتن منبع قدرت، جهت­دهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.

 

۴- نقص/ شرم[۱۹]

 

احساس این­که فرد در مهم‌ترین جنبه‌های شخصیتش، ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بی­ارزش است یا این­که در نظر افراد مهم زندگی‌اش فرد، منفور و نامطلوب به­حساب می‌آید. همچنین این طرح­واره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کم­رویی، مقایسه های نابجا، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط یا عیب و نقص‌های درونی را در بر می‌گیرد. این نقاط ضعف ممکن است شخصی (تکانه‌های خشم، تمایلات جنسی غیرقابل­پذیرش، خودخواهی) یا عمومی باشند (ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی).

 

۵- انزوای اجتماعی / بیگانگی[۲۰]

 

احساس این­که فرد از جهان کناره­گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق ندارد.

 

۲-۵-۲ حوزه خودگردانی و عملکرد مختل[۲۱]

 

انتظاری که فرد از خود و محیط دارد با توانایی‌های محسوس او برای جدایی، بقا و عملکرد مستقل یا انجام موفقیت­آمیز کارها تداخل می‌کنند. طرح­واره­های این حوزه به­ طور معمول در خانواده هایی به ­وجود می‌آید که اعتماد به نفس کودک را کاهش می‌دهند، گرفتارند، بیش از حد از کودک محافظت می‌کنند یا این­که نتوانسته‌اند کودک را به انجام کارهای بیرون از خانواده تشویق کنند.

 

۱- وابستگی / بی­کفایتی[۲۲]

 

اعتماد ‌به این­که فرد نمی‌تواند مسئولیت روزمره را (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم ­گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت اغلب به­ صورت درماندگی ظاهر می‌شود.

 

۲- آسیب­پذیری نسبت به ضرر یا بیماری[۲۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...