کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia
 



بزهكاری و علل و انگیزه های آن ، از جمله مشكلات اجتماعی است كه از دیرباز چشم تیزبین و ذهن روشن محققین و دانشمندان از آن به دور نبوده است . مطالعة پژوهشهای متخصصان علوم انسانی در طی دو سه قرن گذشته نشان می دهد كه عده زیادی از آنان همواره وقت خود را مصروف این مهم كرده اند ،تا شاید كشف علل بزهكاری و از میان برداشت عوامل موثردر پیدایش آن راه گشایی در جهت رفع این آفت اجتماعی باشند. افزایش میزان تبهكاری و بزهكاری از نیم قرن پیش یعنی از اواخر قرن نوزدهم وپس از دو جنگ بین الملل اول و دوم ،كه منجر به متلاشی شدن خانواده ها وسرگردانی كودكان گردید، مورد بحث محافل بین الملل قرار گرفت. در سال 1984 در اعلامیه حقوق بشر و اعلامیه های سایر سازمان های بین المللی لزوم توجه به حقوق اساسی و ارزشهای بشری و حفظ حقوق اساسی و ارزشهای بشری وحفظ حقوق حقه كودكان منظور گردید و به رسمیت شناخته شد.

بزهكاری نوجوانان یكی از انواع ناسازگاری زیستی روانی اجتماعی است و چنانكه لاوری میگوید،

كانگر (1983) ازدیاد جرم و جنایت و تشكیل باندهای بزهكاری را توسط نوجوانان از اختصاصات جوامع كنونی دانسته و معتقد است كه تحرك جامعه امروزی از قبیل صنعتی شدن كشورها، ازدیاد مهاجرت، نفوذ فرهنگهای مختلف در یكدیگر ،ازدیاد مشكلات اجتماعی، اختلاف طبقاتی و فقر، فقدان اعتقادات مذهبی و اخلاقیات، منازعات خانوادگی، وغیره انگیزهای برونی و درونی نوجوانان را در ارتكاب بزه تشكیل می دهد.

تحقیقات و آمارها روشنگر رو به گسترش نهادن بزهكاری نوجوانان در اكثر جوامع می باشد. طبق گزارش موسسه تحقیق جرم و جنایت آمریكا(1987)، 90 درصد از نوجوانان آمریكایی حداقل یكبار مرتكب بزهكاری شده اند. همچنین آمار منتشره در سال 1984 در ایالت متحده آمریكا نشان می دهد كه 50000 نوجوان به جرم ارتكاب بزهكاری در كانون اصلاح و تربیتی نگهداری می شده اند (پاپالیا و الدز، 1985 ، صفحه 617 ).

2ـ بیان مساله :

هرگاه صحبت از بزهكار یا ناسازگاری جوانان و نوجوانان یا اجتماع می شود بلافاصله این فكر به خاطر خطور می كند كه از چه راه و با چه وسایلی می توان اعمال ضد اجتماعی و نابهنجار این گونه افراد را پیشگیری و یا كنترل نمود؟

امروزه در اكثر كشورهای پیشرفته دنیا، طرق و وسایل خاصی برای این مسئله حاد اجتماعی در نظر گرفته اند كه یكی از آنها تربیت مجدد اطفال و نوجوانان در كانونهای اصلاح و تربیت است . ولی باید توجه داشت برای اینكه بتوانیم نوای جوانی را، كه در داخل خانواده خود به خوبی تربیت نشده و بر اثر عدم هماهنگی جامعه خویش به صورت یک فرد بزهكار قانون شكن و ضد اجتماع در آمده است مجددا تربیت نموده وبا اصول و موازین حاكم بر اجتماع تطبیق دهیم می بایستی علاوه بر وجود وسایل و تجهیزات لازم ، وقت و فرصت كافی نیز برای این كار در اختیار داشته باشیم كه خود دلیلی بر ارائه خدمات آموزشی در محله های بزهكار خیز است .

امروزه این مطلب مسلم است كه جوان یا نوجوانی كه به سرقت و جیب بری و قاچاق مواد مخدر و نظایر این گونه اعمال ضد اجتماعی عادت كرده است به صرف توقف سه ماه یا شش ماهه در كانون اصلاح و تربیت تغییر روش نخواهد داد و هرگاه از زندان و یا كانون اصلاح و تربیت آزاد شود مجددا چون حرفه و كار شرافتمندانه نمی داند و ترك عادات قدیمی برایش مشكل است به محیط سابق و زندگی فساد آمیز خود مراجعت خواهد كرد .

بنابراین متفكرین و متخصصین اجتماعات غربی با ابداع و استقرار سیستم صدور حكم محكومیت به مدت نا معین مسئله اصلاح و تربیت و نوجوانان را به نحو مطلوب حل كرده و به موازات آن با تشكیل سازمان های اختصاصی وابسته به دادگاه های اطفال برای استقرار یک نظم نوین در زندگی بی بندوبار نوجوانان بزهكار و ناسازگار راه حل های جدیدی یافته و بدین گونه از فشار بار دادگاه های اطفال نیز به نحو محسوسی كاسته و تعداد پرونده های ناشی از ارتكاب جرم جوانان بزهكار را بطور چشمگیر تقلیل داده اند .

در كشورهای غربی معمولا در جوار دادگاه های اطفال ، موسسات خاصی وجود دارد (كانون اصلاح و تربیت) كه عهده دار تربیت اطفال بی سرپرست بوده و قاضی اطفال این گونه كودكان را به آن موسسات تحویل می دهد . تجربه نشان داده است كه تشدید مجازاتها از تعداد قرون وسطائی نتوانسته عامل لازم و كافی برای پیشگیری و اجتناب از ارتكاب جرم و تكرار آنها باشد ولی آموزش توسط نهادهای مختلف شهری بر اساس نیازهای خاصی آن محیط ها توانسته نگرش اعضای آن جامعه خاص را تغییر دهد .

بنابراین باید بدنبال روش های آموزشی و فرایندهای آگاهی رسانی كه موجب جلوگیری از وقوع جرائم می شود، و از راه كشف آن علل كه بیشتر از فساد محیط یا از عكس العملهای احساسات و تمایلات ناآگاه مجرم سرچشمه می گیرد ، از وقوع حوادث ناهنجار و جرائم كاست و شخصیتهای معلول و حادثه جو را از بسیاری كارها كه سبب اتفاق جرمها می شود منع كرد .

جامعه شناسی كیفری با اندیشه های نو ، افكار جدید و ارزندهای كه مربوط به اعاده حیثیت افراد است ، می كوشد تا واقعیت را بصورتی كه باید جلوه گر سازد و بی عدالتیهایی را كه تا كنون رواج داشته است و باز هم ادامه دارد به وجهی شایسته آشكار نماید .

علم جامعه شناسی كیفری اثبات می كند كه بزهكاران حیوانی وحشی نیستند كه باید كشته بشوند، میكروب به شماره نمی آیند كه باید در نابودیشان كوشید ، زشت و پلید و نابكار و غیر قابل اصلاح نمی باشند كه به دیار نیستی رهسپار گردند . بلكه انسانند و می توانند مانند سایرین دارای اندیشه های عالی و منشها و اخلاقیات شایسته باشند و حتی در زمره بهترین انسانها در آیند به همین جهت ریشارد می نویسد :

كه فراموش شده است كه بزهكاران میكروب نیستند بلكه انسانند و جرم تنها عیب برخی از افراد استثنایی نیست ، بلكه تهدیدی است اخلاقی كه بر رفتار همه مردم ، سنگینی خود را تحمیل می كند .

امروزه به خوبی به ثبوت رسیده است كه خشونت و اجرای مكافات باعث ستیزه گری بیشتر بزهكاران می شود و هیچگاه و در هیچ زمانی و مكانی خشونت وسیله ارشاد و اصلاح نیست ، بلكه با آ موزش و آگاهی انسانی به اعضای جامعه می توان پیشگیری یا علاج واقعه قبل از وقوع را انجام داد.

ژرژ ویدال بوسیله آمارهایی كه از بزهكاران در فرانسه بدست آورد ، اثبات كرد كه رقم جرائم در این كشور و پس از اجرای كیفرهای بسیار سنگین افزایش یافت در حالیكه پس از آموزش های خاص مشروط بطور قابل ملاحظه ای كاهش پیدا كرد وبه همین جهت الن كی استاد تعلیم و تربیت در مورد سیاست كیفری صحیح می نویسد :

نرمش و ملایمت در جلسات آموزش به مراتب با ارزش تر از خشونت و شدت عمل است .

سوالات پروژه حاضر عبارتند از :

آیا بین ویژگی های فردی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اخلاقی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های خانوادگی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

خرید متن کامل این پایان نامه :

 

پایان نامه و مقاله

 

 

آیا بین ویژگی های مذهبی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اقتصادی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های فرهنگی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اجتماعی نوجوانان وبزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

 

 

3ـ اهمیت مسأله :

در ایران طبق گزارشهای آماری ،‌ تا سال 1345 تعداد بسیار كمی از نوجوانان در كانونهای تربیتی نگهداری می شدند . ولی از سال 1356 به بعد سرقت از ناحیه صغار كمتر از 18 سال 65 درصد ،‌ میزان ضرب و جرح و چاقو كشی و قاچاق 45% افزایش داشته است . با توجه به آمارهای منتشر بطور خلاصه می توان گفت كه 50% از جرائم نوجوانان ،‌جرا ئمی علیه اشخاص از نوع ضرب و جرح غیر عمدی 45%‌ از نوع منازعه  و چاقو كشی و یا ضرب  و جرح منتهی عضو بوده است ،‌ و فقط 5% بقیه مربوط به قتل های عمدی می باشد ( صلاحی 1357،صفحه 48و 178) .

اكثر دانش پژوهان رشد و شخصیت نظیر فروید و اریكسون بر این عقیده می باشند كه دوران اولیه كودكی دورانی سرنوشت ساز و دوران نوجوانی یک بحران محسوب می شود . بدین جهت است كه رعایت بهداشت روان و بررسی بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری نوجوانان می باشد . به موجب آمارهایی كه توسط متخصصین امور تربیتی و جرائم اطفال در بلژیک بدست آمده است از تعداد 4221 مجرم صغیر تعداد 1607 نفر آنان یتیم بوده اند كه از این عده 406 نفر آنها هم پدر و هم مادر خود را در طفولیت از دست داده اند ،‌ضمناً‌تعداد 1201 كودك منتسب به پدران و مادران این گروه مجرم می باشند ،‌كه طبق همان آمار 937 نفر از پدران 264 نفر از مادران این گروه معتاد به مشروب بوده اند . تعداد 546 نفر از این اطفال دارای نامادری و یا نا پدری بوده و تعداد 316 نفر آنان پدران و یا مادران معتاد به مواد مخدر داشته اند . علاوه بر این ،‌ تعداد 228 نفر از اطفال مذكور از ازدواجهای غیر قانونی متولد شده ،‌ یعنی فاقد پدر قانونی بوده اند . ضمناً 189 نفر از كودكان فوق الذكر  نیز پدر و مادر مجرم  و محبوس داشته اند . و بالاخره تعداد 139 نفر از اطفال بزهكار مورد مطالعه پدر و یا مادرشان قبلا به موجب حكم دادگاه به حبسهای بیش از 3 ماه محكوم شده و بقیه نیز بر اثر سوء‌ معاشرت و عدم تربیت صحیح به ارتكاب جرم دست زده اند برخی یافته ها حاكی از آن است كه ، فشارزاهای روانی ـ اجتماعی در قالب رویدادها و تغییرات زندگی ،‌می تواند علت تغییر و دگرگونی عجیب در رفتار نوجوانان و جوانان باشد (هولمز وراهه ،1967 ، ص 116) . قوی ترین و متقاعد ترین شواهد ،‌از مطالعه هایی به دست آمده كه در شرایط مختلف ،‌پیامدهای فشارزاها مورد بررسی قرار گرفته اند . شرایط یا رخ دادهای طبیعی یا مصائب وارده (مصیبتها ) رویدادها یا تغییرات شدید شخصی ـ‌ اجتماعی ،‌ از مجموعه منابع بنیادی این مفهوم می باشند ( براهنی و همكاران ،1366ص 268)

ارتباط فشار زاهای شدید كه مغایر با تغییرات به هنجار هستند ،‌ جزء‌ شواهدی محسوب می شوند كه از لحاظ اولویت بر دیدگاه اختلالهای رفتاری ارجعیت یافته اند . گزارشهای بالینی و نتایج بررسیهای آماری -‌ پژوهشی ،‌ نشان دهنده آن است كه عمده ترین تأثیر رویدادها یا تغییرات زندگی این است كه كاركرده های روانی اجتماعی شخصی را دچار نقص كرده و پیامد این تجربه ناخوشایند ،‌ رفتار بزهكارانه خواهد بود (‌ پور افكاری ،‌ 1368،ص39 )

در مطالعه تكوینی نوجوانان مقطع دبیرستان ،‌  وضعیت آموزشگاهی و محیط اجتماعی مربوط به آن عامل اصلی انجام هویتی در مقابل آشفتگی هویتی ،‌ كاربرد یافته است ،‌ نظریه مارشیا كه بحث از وجود تعهد و بران در چهار وضعیت مختلف آموزشگاهی از لحاظ ویژگیهای روانی – رفتاری اختصاصی یافته به سطح آموزشگاه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی می نگرد و پیامد این نظر ایجاد طبقات از لحاظ عوامل ایجاد كننده بهداشت روانی دانش آموزان مطرح هستند(سیف،‌1373، ص 116)

اگرچه خانواده می تواند تا حد زیادی نوجوانان و جوانا ن را در ارضای نیازهایش كمك كند ،‌ولی همیشه منابع محیطی و سطوح مختلف طبقات اجتماعی به شیوه ای كاربردی در رشد و سازگاری یا در مقابل ناسازگاری نوجوانان و جوانان و به تصویر كشیدن نشانه های آشفتگی های روانی –رفتاری مؤثر بوده اند. دلیل بزرگ این ادعاء این است كه همیشه در برخی از محیطهای زندگی با سطوح اقتصادی و اجتماعی یا پایین تر،‌وضعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی حاكم بر آن الگوساز رفتارهای ناسازگارانه بوده و همچنین طبق پژوهش های مشاهده ای سازگاری دارند و پیوسته با نیروهای قضایی و حقوقی درگیر هستند . وضعیت نارسای اقتصادی و اجتماعی خانواده ها (والدین)

گاهی نیازهای اساسی فرزندان راناكام می گذارند و گاهی عوانل مستعد كننده ای كه در شخصیت نوجوانان وجود دارند ،‌ مانع سازگاری كافی آنان می شوند . نتیجه مطالعه یابررسی بسیاری از پژوهشهای روانشناسان پرورش موید آن است كه سطوح مختلف طبقات اجتماعی ،‌خود تعیین كننده وضعیت اقتصادی نوجوانان و جوانان بوده و این عمل اجتماعی ،‌یعنی نشانه های روان ـ‌رفتاری مشاهده می شو د كه دانش آموز برای ارضای نیازهای خود در جهت نادرستی قدم می گذارد ،‌لازم است كه هرچه زودتر آنرا مشخص كنیم ،‌هرچه دانش آموز بیشتر به مكانیسمهای دفاعی یا واكنشهای نورتیک (روان رنجورانه ) پناه ببرد ،‌ غیر قابل انعطاف تر می شود و در مقابل تغییر ،‌ بیشتر مقاومت می كند . یكی از بزرگترین مشكلاتی كه روانشناسان آموزشگاهی برای متقاعد كردن دانش آموزان مدارس سطح پایین جامعه با  آن درگیرند ،‌ تغییر الگو های رفتاری همكلاسان یا همسالان در محیط مدرسه و اصلاح یادگیریهای كه به صورت مشاهده ای ،‌ نقش سرمشق را بازی می كنند (جی. ا. جانسون 1967).

برآوردهای بسیار درمورد درصد نوجوانان و جوانانی كه در یک فرایند تغییر رفتار نوعی كاملاً سازگار شده اند و آنهایی كه سازگار نیستند وجود دارد . این برآوردها با توجه به معیارها یاملاكهای آشفتگیهای روانی ـ رفتاری و ابزارهای ارزشیابی شخصیت یانیم رخ روانی به دست آمده است و نشان دهنده تفاوت بین شاخصها در محیطهای تحصیلی و زندگی متفاوت می باشند . ولی دو مجموع ارقام ارائه می شود تا شاخص از آنچه در فعالیتهای آموزش براین تغییر رفتار نوجوانا ن و جوانان انتظار می رود داشته باشند . ایران منش و همكارانش (1989)برآورد زیر را بر اساس درجه بندی 800 نوجوان ده جوان كه تحت آموزش تغییر رفتار محلی قرار گرفته اند ارائه داده اند :

سازگار كامل :20 %

بدون مشكل مشخص :52%

دارای اختلال رفتاری : 20%

دارای اختلال در سازگاری :8%

سی. ای . اولمن (1982) دریافت كه وقتی كارشناسان تغییر رفتار نوجوانان و جوانان به طور مستقل به قضاوت می پردازند ،‌همگی متفق القول اند كه حدود 8% نوجوانان پسرها به دخترها،‌ چهار به یک بوده است و رفتار بزهكارانه پسرها به علت ثب قانونی بیشتر از دخترهاست .

آر . جی استنت برآورد كردكه حدود 22%‌ از دانش آموزان دبیرستانی یک ناحیه آموزش و پرورش سطح پایین جامعه كه خدمات رایگان دولتی برخوردارند ،‌به طور جدی یامتوسط از نظر اختلالات رفتار بلوكی (بزهكاری) دارای نشانه های آشفتگی شدید یا حتی در برخی از مناطق عمیق هستند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-05-10] [ 11:29:00 ب.ظ ]




درادوار مختلف تاریخ بشری یكی از مولفه های مهم حیات اجتماعی انسان ها دین بوده است . كمتر جامعه ای را سراغ داریم كه دین با اشكال و تعاریف مختلف در هویت فردی و اجتماعی آن سهم وافری نداشته باشد. دین نه تنها از زندگی انسان امروزی كنار نرفته بلكه همچنان یكی از اركان مهم اجتماعات بشری باقی مانده است. به طوریكه تعمیق تداوم حیات دینی از یک سو گرایش فطری و ذاتی انسان عصر كنونی از سوی دیگر موجب شده دین و گرایشات دینی در زمره مهمترین دغدغه های عصر كنونی باشد.

بازگشت جهانی اندیشه های دینی و جنبش های اجتماعی یكی از غیر منتظره ترین رویدادهایی است كه قرن حاضر با آن مواجه است. امری كه ظهور و بروز دیدگاه ها و موانع مختلف در این حوزه را به دنبال داشته است این امر برای جوامع دینی همچون جامعه ما اگر چه فاكتور بسیار مثبتی قلمداد می شود تلاشهای بسیاری را نیز در این حوزه به یاری می طلبد چرا كه حفظ و صیانت از روش های دینی – اسلامی و دفاع از حقانیت این شریعت آسمانی مسئولیت تك تك آحاد جامعه را خاطرنشان ساخته و وظایف خطیر برنامه میزان نظام را یادآور میشود.

 

فصل اول

 

كلیات

 

بیان مساله

رشد فزاینده هنجارها و ارزشهای غیر دینی وگاها ضددینی در كنار بی تفاوتی رو به گسترش جامعه در خصوص باورهای مذهبی از جدی ترین مسائلی است كه در حال حاضر جامعه ما را با چالشهای جدی  مواجه ساخته است. آمیختگی انگاره های دینی –مذهبی با ارزشها وهنجارهایی كه ماهیتا محتوای دینی نداشته و از عوامگرایی صرف ناشی می شود ، باعث شده حقیقت دین بر اغلب اعضاء جامعه پوشیده مانده و بستر مساعدی را در جهت دین گریزی ودین ستیزی از سوی  برخی اعضاء جامعه و بویژه تحصیل كردگان فراهم آورد بطوریكه برای پاره ای از افراد جامعه این تصور قالبی را ایجاد كرده كه دین ودانش در تعامل با هم بوده و قابل تلفیق نمی باشند. این مسائل درمحیط های آموزشی بویژه دانشگاه بیش از هر فضای دیگری نمودیافته است به گونه ای كه با گذرزمان شاهد كمرنگ شدن پایبندی دانشجویان به دین و سستی در اعتقادات مذهبی آنها هستیم . این امر در كنار اهمیت نقش سرنوشت ساز قشر تحصیل كرده جامعه درآینده كشورو چشم داشتها و مطالبات روزافزون جامعه از آنان برای پیشبرد اهداف جامعه در عرصه های گوناگون بویژه در بعد فرهنگی – كه مذهب از زیر ساختهای اساسی آن است ، بیشتر نمود می یابد. آنهابیتبتتت

 

گذشته از آن عدم استفاده بهینه از سرمایه های مادی و معنوی موجود در محیط دانشگاه و بی توجهی مسئولین و برنامه ریزان آموزشی نسبت به این سرمایه ها برای پرورش اندیشه های دینی و تحكیم زیر بناهای مذهبی دانشجویان از مسائل مسلمی است كه پیشاوری جامعه است بویژه متأسفانه ذهنیت منفی برخی از اعضاء جامعه نسبت به محیط دانشگاه و مشخصاً دانشگاه آزاد در خصوص ضعف و سستی در پایبندی دانشجویان به دین و معارفت دینی در این قبیل دانشگاه ها باعث شده این امر بیش از پیش مسأله ساز شود در كنار آن شكلگیری و رشد فضای فكری دانشجویان در محیطی كه آنچنان كه انتظار می رود عهده دار رسالت آموزش و تحكیم زیربناهای دینی نیست علاوه بر آنكه پاسخی به كنكاش های ذهنی دانشجویان در این زمینه نداده و چالشی را مرتفع نمی سازد هزاران چالش جدید را ایجاد نموده و با انتقال آن به جامعه مسائلی جدیدتری در سطح بسیار وسیع فراهم خواهد آورد.

این مسائل توجه جدی و تدقیق روز افزون به بررسی میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه را به دین آشكار می سازد چرا كه با اطلاع از میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه به دین و معارف دینی علاوه بر آنكه از مخاطرات آتی جامعه پیش گیری راه حل مناسبی برای مسائل مطرح شده در فوق پیش روی، قرار خواهد داد. امید اینكه این تحقیق و تحقیقاتی از این دست گام مؤثری در این راستا باشد.

ضرورت تحقیق:

دانشگاه با گسترش وسیع آموزشی و حجم زیاد مخاطبانش از عرصه هایی است كه نقش كلیدی در اندیشه سازی و اندیشه پروری در جامعه ها دارد. اهمیت غیر قابل انكار دانشگاه در تعمیق ارزشها و هنجارهای اجتماعی واقعیتی است كه به یقین از نگاه تیز بین مسئولین و سیاست گذاران آموزشی پنهان نمانده  و كوشش های گوناگون در اصلاح و بهبود كیفیت فضا و محتوای آموزشی در دانشگاه ها از مصادیق بارز آن است . لیكن تلاشهای صورت گرفته از سوی مسئولین در مقایسه با اهمیت سرمایه های مادی و معنوی كه دانشگاه چه در بعد مادی و چه در ابعاد انسانی در اختیار سیاست گذاران و متولیان امر آموزشی قرار می دهد، بسیار اندك است لذا مغنتم دانستن این سرمایه ها و استفاده بهینه از آنها از ضرورت های اساسی است كه لزوم تحقیق و پژوهش در ارتباط با میزان مقید و پایبندی دانشجویان به دین را آشكار می سازد.

این موارد در كنار انتظار جامعه از  نقش غیر قابل انكار دانشگاه در ایجاد زیر بناهای فكری و شخصیتی جوانان و مطالبات به حق جامعه از دانشگاه در تأمین فضای فكری سالم و ترویج آن به سایر ابعاد زندگی اجتماعی دلیل دیگری است كه دقت نظر در حوزه مذكور و بررسی های لازم در این خصوص را می طلبد. گذشته از موارد ذكر شده در فوق موج گسترده تبلیغات منفی علیه باور داشتها و انكارهای دینی در كشورهای مسلمانان و بویژه در كشورها كه از سوی دشمنان و رسانه های خارجی به طور همه جانبه ذهن و فكر اقشار مختلف و بویژه جوانان را هدف قرار داده، واقعیتی است كه غفلت از آن عواقب وخیمی برای جامعه در ابعاد گوناگون به بار خواهد آورد لذا توجه به این امر و مقابله با آن از طریق آگاهی از میزان پابندی دانشجویان دانشگاه به دین و انگاره های دینی و برنامه ریزی اصولی در جهت حفظ و ارتقاء مؤلفه های دینی، ضرورت پرداختن به این موضوع را بطور جدی خاطر نشان می سازد.

اهداف پژوهش:

اهداف پژوهش حاضر در دو بعد اهداف كلی و اهداف فرعی قابل تجزیه است:

خرید متن کامل این پایان نامه :

 

پایان نامه

 

 

نخستین هدف كلی پژوهش حاضر عبارت است:

الف) عوامل درون دانشگاه مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین، كه اهداف فرعی زیر را در بر می گیرد.

  • بررسی میزان تأثیر ضوابط و مقرران مربوط به مسائل اسلامی در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر وجود امكانات لازم در جهت رشد فضای فكری دانشجویان در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر كیفیت متون آموزشی دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر برگزاری مراسم نماز جماعت در محیط دانشگاه به میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر پایبندی اساتید دانشگاه به دین و مؤلفه های دینی بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر كیفیت پوشش و وضعیت ظاهری اساتید و سایر دانشجویان بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

دومین هدف كلی پژوهش حاضر عبارت است:

ب) بررسی عوامل برون دانشگاهی مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین كه اهداف فرعی زیر را در بر می گیرد:

1- بررسی تأثیر تعامل و ارتباط با همسالات كم اعتقاد بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

2- بررسی تأثیر میزان مطالعه كتب مذهبی توسط دانشجویان دانشگاه آزاد بر پایبندی آنان به دین.

3- بررسی تأثیر كیفیت پوشش دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین.

4- بررسی تأثیر میزان رعایت موازین اسلامی توسط دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین

5- بررسی میزان تقید و پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به فرائض دینی از جمله نماز و تأثیر آن بر میزان پایبندی آنان

6- بررسی تأثیر سطح تحصیلات خانواده بر میزان پاپبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین

7- بررسی تأثیر منطقه سكونت دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین .

8- بررسی تأثیر میزان برخورداری دانشجویان دانشگاه آزاد از رفاه اقتصادی بر میزان پایبندی آنان به دین.

فرضیات پژوهش:

فرضیه پژوهش حاضر با توجه به عوامل برون دانشگاهی و عوامل درون دانشگاهی مؤثر بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

الف: عوامل درون دانشگاه مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

  • اعمال ضوابط و مقررات در رابطه با مسائل اسلامی در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین
  • ایجاد فضای دینی و مذهبی در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • وجود امكانات لازم در جهت رشد فضای فكری در محیط دانشگاه درارتباط با مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • متون آموزشی دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • برگزاری مراسم نماز جماعت در محیط دانشگاه در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • پایبندی اساتید به دین و مؤلفه های دینی در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • نوع پوشش و وضعیت ظاهری اساتید در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • نوع پوشش و وضعیت ظاهری سایر دانشجویان در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

ب) عوامل برون دانشگاهی مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین:

1- تعامل و ارتباط با همسالان كم اعتقاد در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

2- میزان مطالعه كتب مذهبی توسط دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

3- رعایت حجاب و موازین اسلامی از سوی دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

4- نوع پوشش و آرایش دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

5- میزان تقید و پایبندی به فرایض دینی از جمله نماز در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

6- سطح تحصیلات خانواده در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

7- منطقه سكونت به لحاظ شهری یا روستایی بودن در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

8-منطقه سكونت در شهر در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

9- میزان درآمد در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

10- میزان برخورداری از رفاه اقتصادی در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

11- نوع پوشش و میزان رعایت موازین اسلامی توسط دانشجویان چه تأثیری بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

12- میزان تقید و پایبندی به فرائض دینی از جمله نماز چه تأثیری بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

13- سطح تحصیلات خانواده چه تأثیری به پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

14- منطقه سكونت دانشجویان چه تأثیری به پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

15- میزان برخورداری دانشجویان از رفاه اقتصادی چه تأثیری به پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ب.ظ ]




چكیده:

هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشكلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) بوده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون حرمت خود كوپر اسمیت و پرسشنامه مشكلات رفتاری راتر بوده است. از بین 68 دانش آموز 48 نفر كه نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بالاتر از 9 و در پرسشنامه حرمت خود پایین تر از حد میانگین بود به طور تصادفی انتخاب گردید و به گروه های آزمایش و كنترل تقسیم شد. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالیكه گروه كنترل هیچگونه آموزشی دریافت نكردند. بعد از آن، پس آزمون انجام گرفت و داده ها با بهره گرفتن از تحلیل كوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد كه بین میانگین های حرمت خود كلی دو گروه آزمایش و كنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (P = 0). بدین گونه كه میانگین نمرات حرمت خود كلی گروه آزمایش نسبت به گروه كنترل بیشتر بود همچنین مقایسة بین میانگین های حرمت خود كلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنی داری را نشان نداد. تأثیر متقابل جنسیت و آموزش حرمت خود در این تحقیق معنی‌دار نبود.

واژه های كلیدی: سبك حل مسئله، نوجوانان، حرمت خود، مشكلات رفتاری ارتباطی

 

 

بیان مسأله:

بدون تردید یكی از دلایل اصلی توجه پژوهشگران به مفهوم حرمت خود، اثر بالقوه آن بر سلامت است. پژوهش هایی كه به مطالعه اثرات حرمت خود اختصاص یافته اند آشكار ساخته اند كه «حرمت خود آسیب دیده» تحمل شرایط دشواری كه افراد در زندگی روزمره خواه ناخواه با آن مواجه می شوند را غیرممكن می سازد و پیامدهای روانی و جسمانی زیان آوری را برای آنها به بار می آورد (تیلور و اسپینوال، 1996) این شواهد نشان می دهند كه گستره وسیع پیامدهای فردی مواردی چون اضطراب و افسردگی (نقل از كاپلان، 1996)، اختلال های جسمانی و روانی (اوگدن، 1998). مشكلات رفتاری و ارتباطی (سلیمی، 1376) و پاسخ های نامطلوب و انحراف آمیز مانند استفاده از مواد مخدر، خرابكاری، تحریف واقعیت (به نقل از كاپلان، 1996) را در بر می‌گیرد. بی‌تردید چنین پیامدهایی میزان آسیب پذیری فرد را به طور فزاینده ای افزایش می دهد كه این نیز به نوبه خود برای نظام های بین فردی و اجتماعی عواقبی چون جدا افتادن فرد از ایفای نقش بهنجار را به دنبال دارد (كاپلان 1996، نقل از طاووسی، 1380).

حرمت خود یكی از تعیین كننده های اصلی در شكل دهی الگوهای رفتاری- عاطفی به ویژه در نوجوانان بشمار می آید. چه از دیدگاه تحولی حرمت خود همچون دیگر ویژگی‌های كودكان در خلال كودكی و نوجوانان دچار تغییراتی می گردد. طبق نظریه تعالی خود2، نوجوان دارای ارزشگذاری منفی از خود، ارزشگذاری مشابهی را نزد همسالان داراست. به عبارت دیگر گروه همگنان موجب نگرش منفی به خود در فرد می‌شود و همین ارزشگذاری منفی موجب بی ارزشی خود شده كه در حیطه های مختلف حرمت خود تجلی می یابد. هرچه بیشتر نوجوان احساس بی ارزشی را در خود تجربه نماید، به همان نسبت احتمال درگیر شدن او در رفتارهای انحرافی افزایش می یابد (كاپلان، 1996، نقل از سلیمی، 1376). همچنین نتایج تحقیقات دیگر نشان می دهند كه حرمت خود همبستگی منفی با مشكلات رفتاری دارد. (شوایتزر و همكاران، 1992) در تحقیق خود نمونه های بالینی را مورد بررسی قرار دادند و ارتباط منفی بین حرمت خود و مشكلات رفتاری را در نوجوانان ارجاع شده به كلینیک ها به دست آوردند. میزان حرمت خود در این نوجوانان پایین تر از میزان حرمت خود در نوجوانان سالم بود. پترسون و همكاران (1992) متوجه شدند كه پسران پرخاشگر حرمت خود تحصیلی پایین تری نسبت به پسران فاقد پرخاشگری دارند و بین حرمت خود تحصیلی و بزهكاری همبستگی منفی وجود دارد.

از طرفی پژوهشگران در توجه خود به واكنش های افراد به سبك هایی كه آنان در رویارویی با «حرمت خود آسیب دیده» اتخاذ می كنند، معطوف ساخته اند و بدین نتیجه رسیده اند كه در مقابله با حرمت خود پایین، تغییرات بین فردی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد چه، تجربه احساس بی ارزشی خود تحت تاثیر متغیرهای متعددی قرار می‌گیرد، شیوه های ارزیابی مختلف، راهبردهای مقابله ای، عوامل مقاومت و آسیب پذیری از جمله متغیرهایی هستند كه تعیین می كنند چگونه حرمت خود پائین تجربه می‌شود و

خرید متن کامل این پایان نامه :

 

پایان نامه و مقاله

 

 آثار آن چه هستند.

در این میان رابطه راهبردهای مقابله ای با حرمت خود پایین حایز اهمیت است. چه استفاده از سبك های مقابله ای كارآمد مقاومت فرد را در برابر حرمت خود پایین افزایش می‌دهد. برای مثال این باور كه امكان تعدیل رابطه بین حرمت خود پایین در ابعاد اجتماعی و تحصیلی با مشكلات رفتاری ارتباطی وجود دارد در نتایج تحقیقات ویندل و ویندل (1996) درباره نوجوانان نشان داده شده است.

بدین ترتیب با نگرش به تحقیقات فوق الذكر از آنجا كه چنین كاری تاكنون در مورد نمونه های ایرانی با ویژگی های خاص خود انجام نگرفته است انجام پژوهشی به منظور دستیابی به تأثیر سبك حل مساله بر میزان حرمت خود در نوجوانان دارای اختلالات رفتاری ارتباطی از لحاظ توان بخشی و ارتقاء سطح بهداشت روانی نوجوانان ایرانی ضروری به نظر می رسد.

از این رو هدف پژوهش حاضر از آموزش سبك حل مساله به نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری- ارتباطی این است كه یک راهبرد تطابق و سازگاری كلی كه در موقعیت های مساله زا به كار آید در اختیار آنان قرار داده شود تا با بهره گیری از این روش بتوان ضعف حرمت خود آنها را بهبود بخشید و اعتماد به نفس شان را بالا برد.

با توجه به اهداف مذكور و با توجه به تحقیقات پیشین در قلمرو موضوع مورد بررسی، فرضیه های پژوهشی حاضر به قرار زیر تدوین گردیدند:

  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود كلی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی‌داری افزایش می‌دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود تحصیلی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی داری افزایش می دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خوداجتماعی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به معنی داری افزایش می دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود والدین نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی داری افزایش می دهد.
  • بین میانگین نمرات حرمت خود كلی پسران و دختران واجد مشكلات رفتاری ارتباطی تفاوت وجود دارد.
  • تاثیر متقابل آموزش و جنسیت بر نمرات حرمت خود معنی دار است.
  • بین نمرات معدل و نمرات حرمت خود نوجوانان دختر و پسر واجد مشكلات رفتاری ارتباطی رابطه وجود دارد.

روش

نمونه پژوهشی و شیوه نمونه گیری

نمونه مورد آزمایش حاضر كه طرح آن از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه های مداخله و كنترل است شامل 48 دانش آموز دختر و پسر مدارس دخترانه و پسرانه از ناحیه 5 اصفهان می باشد. نمونه ها از میان دانش آموزان 13-12ساله مشغول به تحصیل در پایه های اول و دوم راهنمایی تحصیلی انتخاب شدند. با توجه به مشكلات نمونه گیری سرانجام دو مدرسه پسرانه و دو مدرسه دخترانه در نظر گرفته شد و نمونه موردنظر از 10 كلاس (4 كلاس پایه اول راهنمایی و 6 كلاس پایه دوم راهنمایی) جمع آوری شد. تعداد كل دانش آموزان 323 نفر می باشد كه میانگین سنی آنها 5/12 است، تعداد دانش آموزان 12 ساله 141 نفر و 13 ساله 182 می باشد. خاطرنشان می شود كه فقط تعداد 68 نفر (40 نفر پسر و 28 نفر دختر) از میان 323 نفر دانش آموز از هر دو جنس دارای كمترین نمره (زیر میانگین) حرمت خود بودند. از این رو از بین آنها دو گروه 24 نفری از دو جنس كه دارای كمترین نمرهِ مشابه بودند انتخاب گردیدند، سپس هر گروه از آنها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و كنترلی تقسیم شدند.

ابزار اندازه گیری

الف) پرسشنامه حرمت خود كوپراسمیت: این پرسشنامه دارای 58 ماده است كه 8 ماده آن دروغ سنج است. در مجموع 50 ماده آن، به 4 خرده مقیاس حرمت خود كلی، حرمت خود تحصیلی، حرمت خود اجتماعی و حرمت خود خانوادگی تقسیم شده است. شیوه نمره گذاری این پرسشنامه به صورت صفر و یک است. به این صورت كه ماده‌های دارای پاسخ منفی صفر می گیرند و بقیه سوالات به صورت معكوس است. یعنی پاسخ منفی آنها نمره یک و پاسخ بلی صفر می گیرد. بدیهی است كه حداقل نمره ای كه یک فرد ممكن است اخذ كند صفر و حداكثر 50 خواهد بود. چنانچه پاسخ دهنده از 8 ماده دروغ سنج بیش از 4 نمره كسب كند، بدان معنا است كه اعتبار آزمون پائین است و آزمودنی سعی كرده است خود را بهتر از آن چیزی كه هست، نشان دهد. ویژگی های آماری پرسشنامه حرمت خود كوپر اسمیت در تحقیقات متعدد مورد تایید قرار گرفته است (فیشر و بیر، 1990، كوپراسمیت، 1990، نقل از سلیمی، 1376) در زمینه پایائی این آزمون باید گفته شود كه در ایران تحقیقی بر روی دانش آموزان و دانشجویان انجام شد. در این تحقیق 200 نفر از دانش آموزان سال سوم و چهارم دبیرستان های تهران و 100 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران شركت داشتند. ضریب پایائی برای گروه دانش آموزان بیشتر از 8/0 بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ب.ظ ]




در مورد كودكان استثنایی باید گفت كه به طور كلی دستگاه عصبی كودك به درجه رشد و كمال بزرگسالان نرسیده و چون رشد ادامه دارد و به عبارت در حال تغییر و تحول است لذا رفتار نیز به همان منوال در تحول و تغییر خواهد بود. در كودكان استثنایی واكنشها ویژگی های خاص دارند، چون كودك رشد فكری كامل ندارد لذا نمی تواند بر رفتارهای خود مانند بزرگسالان كنترل داشته باشد یا اگر عمل خلافی از او سر زند احساس گناه و تقصیر كند.

این كودكان در مقابل فشارهای زندگی واكنشهای  نسبتاً سریع و شدید نشان می دهند و به همان سرعت هم وقتی نشانه های زندگی از بین رفت بهبود می یابند. از آنجا كه وابسته و متكی به دیگران هستند و در واقع از نظر شخصیتی نارس و نابالغند لذا در مقابل فشار و ناراحتی تنها كاری كه خواهند كرد اختلالات رفتاری است كه وسیلة بیان كودك است.

اگر كودك سن كمتری داشته باشد در ارتباط با دیگران بیشتر در زحمت بوده و حتی وقتی قادر به تكلم است چون دایره اطلاع بر لغات محدود است و اصولاً قادر به درك و بیان مفاهیم كلی نیست و در بیان احساسات خود دچار مشكل است لذا اختلالات رفتاری و روانی شدیدتری از خود نشان می دهد.

زبان كودك را نه دیگران می فهمند و نه پزشك معالج. كودك نمی تواند از احساسات خود مانند ترس و اضطراب، احساس محرومیت و شكست صحبت كند ولی می تواند آنها را به زبان علائم جسمانی مانند بیقراری، امتناع از رفتن به مدرسه بهانه گیری و نظایر آن بیان كند.

كودك باید از مراحل مختلف رشد عبور كند، توقف یا عدم رشد كافی و به اصطلاح تثبیت كه در كودك خیلی شایع است موجب اختلال به درجات مختلف می شود و كودك در مقابله با مرحله بعدی رشد دچار مشكل می شود، كه بررسی و كشف اختلالات رفتاری كودكان و تغییر علائم روانی آنان یكی از مشكلات مهم روان شناسی و روان پزشكی كودك است.

لغت استثنایی اصولاً یک اصطلاح آموزشی است و مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمرة اولین كسانی هستند كه به محدودیتهای یادگیری، عاطفی، شخصیتی، اجتماعی و مشكلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آنها با روش های موجود و همچنین پیشگیری از اقدامات آتی اقدام نمایند.

در اینكه تمام كودكان افراد استثنایی هستند شكی نیست. هیچ كودكی عیناً شبیه كودك دیگر نیست و هر كودكی خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد، اگرچه این وضع تنها در كودكان صدق نمی كند ولی عده ای از كودكان به اندازه ای با كودكان دیگر فرق دارند كه باید توجه مخصوص به آنها مبذول داشت. این انحراف به طور كلی در تمام خصوصیات جسمانی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی آنها دیده می شود كه باعث اشكال و مانعی بزرگ در سازگاری آنها با محیط اجتماع می گردد و به همین منظور به این دسته از افراد اجتماع استثنایی می گویند.

به طور كلی این كودكان را از 3 نظر مورد مطالعه قرار می دهند:

1) آنهایی كه از بدو تولد به علت ناراحتی های ارثی واختلالات مادرزادی بیماری مشخصی دارند مانند سندرم دان، هیدروسفالی، میكروسفالی و …

2) كسانی كه از ابتدا با وسایل تشخیص می توان به بیماری آنها پی برد مانند:

دررفتگی مادرزادی لگن، اختلالات متابولیكی و اختلالات غدد مترشحه داخلی (هیپوتیروئیدیسم)

3) افرادی كه نقص عضو و بیماری آنها در طول رشد كودك مشخص می شود مانند: فلج مغزی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالات شنوایی، بینایی و وجود ضایعات و آسیبهای مغزی مختصر كه باعث اختلال در عملكرد مغز مانند اختلال Minimal brain dysfunction در خواندن، نوشتن، حافظه و سازگاری و … كودك می شود.

نكتة مهم این كه پیروزی و موفقیت بیمار فقط به میزان معلولیت بستگی ندارد بلكه میزان توانایی های بیمار در به حركت در آوردن اعضای سالم برای جبران قسمتهای ناتوان، میزان فعالیت و پشتكار، محیط خانواده و كاردانی مربیان نیز در این امر دخالت دارند.

 

در میان كودكان استثنائی، یعنی افرادی كه به لحاظ ویژگیهای خاص جسمانی، ذهنی، عاطفی و روانی، در برخورداری مطلوب از تسهیلات و امكانات مختلف جامعه، بویژه آموزش و پرورش نیازمند توجه و حمایت فوق العاده می باشند. كودكان و دانش آموزان عقب مانده ذهنی به واسطه همان پیچیدگی خاص پدیده هوش و عقب ماندگی هوشی جایگاه قابل ملاحظه ای دارند.

آموزش و پرورش كودكان عقب مانده ذهنی با بهره گرفتن از روش های مناسب هم برای فرد و هم برای جامعه ارزشمند است.

عقب مانده های ذهنی در سایه یک برنامه آموزشی كه مطابق نیازها و استعدادهای آنها تعیین شده باشد می توانند: 1) زندگی كاملتر و از نظر شخصی رضایت بخشتری را بگذرانند.

2) شناخت بهتری از مسائل خود به دست آورده و سازگاری بیشتری نسبت به آنها از خودشان نشان دهند.

3) از نظر اجتماعی پیشرفت كنند.

4) از نظر اقتصادی استقلال بیشتری كسب نمایند.

آموزش دادن كودكان عقب مانده ذهنی هم از نظر دولت و هم از نظر جامعه كاری است مقرون به صرفه هزینه هایی كه دولت برای تهیه برنامه های آموزشی این كودكان متحمل می شود تا بتواند در آینده به طور كامل یا به طور نسبی از خود مراقبت نماید كمتر از مبالغی است كه برای نگهداری آنها در مؤسسات و انجمن های دولتی ویژه عقب مانده ها اختصاص داده می شود.

مطالب موجود درباره كودكان استثنایی از منابع گوناگون تهیه شده است زیرا این كودكان مورد علاقه پزشكان روان شناسان و جامعه شناسان و سایر كسانی می باشند كه در زمینه های مربوط كار می كنند.

 

جدول زیر تعداد درصد كودكان استثنائی و احتیاج به آموزش ویژه را نشان می دهد:

كودكان استثنائی تعداد درصد در اجتماع تعداد درصد كودكان استثنائی كه برای آموزش ویژه نام نویسی كرده اند
اختلال گفتاری 5/3 86/2
عقب ماندگی ذهنی 3/2 68/1
اختلال عاطفی 2 95/0
اختلال یادگیری 2 73/4
اختلال شنوایی 6/0 17/0
اختلال بینایی 1/0 07/0
كوری و كری و معلول چند نوعی 6/0 23/0
اختلال شكسته بندی، فلج و بیماریهای ضعیف كننده 5/0 28/0
جمع 6/11 97/10

 

جدول از كتاب ‹‹آموزش كودكان استثنائی هالاهان و كوفمن[1]چاپ دانشگاه ویرجینیا 1988›› اقتباس شده است.

 

‹‹تاریخچة كودكان ع.ذ››

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلكه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند، به خصوص از روزی كه بشر زندگی اجتماعی را شروع كرده موضوع كسانی كه به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.

اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این افراد تحمل كرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محكوم می نمود، از مجموعه مدارك بدست آمده چنین استنباط می شود كه تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشكان از پذیرفتن و درمان آنان خودداری می كردند.

اصطلاح بیگانه یا خارجی كه به فرانسه آلینه و به انگلیسی ‹‹ایلین›› گفته می شود برای مجانین و الینیست برای روانپزشكان و پزشكان معالج این بیماران از قدیم الایام به كار رفته و این كلمات از آلینوس لغت یونانی مشتق شده است و علت آن این بوده است كه عقب ماندگان ذهنی را مانند مجانین بیگانه از اجتماع می دانستند، اگرچه بعداً متوجه شدند كه این بیماران با محیط و اجتماع بیگانه نیستند بلكه به علل ضایعات مغزی تماس آنها با عالم خارج تغییر كرده است.

بقراط حكیم یونانی نیز به ضایعات مغزی این افراد اشاره كرده و اختلالات رفتاری و كمبودهای هوشی آنها را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است.

در قوانین روم قدیم، اسپارت ها و حتی رژیم نازی كشتن و از بین بردن افراد ع.ذ را مجاز می دانستند. برعكس بعضی مذاهب آسیایی مانند (كنفوسیوس) در چین كه پیروان آن معتقدند ‹‹آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار›› و زرتشت در ایران مردم را تشویق می كردند كه با بیماران روانی و عقب مانده های ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و تا آنجا كه ممكن است به آنها كمك كنند.

تا اوایل قرن نوزدهم كتاب یا رسالة علمی قابل قبولی در زمینة عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری یا به اصطلاح ناسازگار نوشته نشده بود و به طوری كه قبلاً هم اشاره شده به این نوع بیماری ها جنون یا دیوانگی می گفتند.

در اواخر قرن هجدهم روانپزشك معروف فرانسوی كه به حق باید او را بنیانگذار روان پزشكی جدید دانست به نام (فیلیپ پنیل) به سرپرستی بیمارستان روانی (لجاستو) در پاریس كه مخصوص بیماریهای روانی مردان بود انتخاب شد.

اولین اقدام او باز كردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود و برخلاف تنبیه و شكنجه، كه درمان بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی آن زمان بود، به دلجویی آنان پرداخت و برای آنان برنامه های تفریحی و گردش در نظر گرفت. این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد. زیرا پنیل بود گه زندان را تبدیل به بیمارستان كرد.

بعداً ‹‹اسكیرول›› برنامه های فیلیپ پنیل را در بیمارستان روانی ‹‹زنان پاریس›› به مورد اجرا گذاشت. اولین بار در سال 1801 فیلیپ پنیل در كتابی به نام ‹‹رسالة پزشكی فلسفی دربارة جنون شوق و شور›› كه نتیجة ده سال مطالعات او بوده به چهار گروه بیماریهای روانی اشاره كرد و عقب ماندگیهای ذهنی را گروهی از بیماران روانی دانست.

1) ملانكولی یا مالیخولیا

2) مانی یا جنون شور و شوق (شیدایی)

3) جنون

4) عقب ماندگیهای ذهنی

در حقیقت اولین دورة توجه به مسائل بیماران روانی و عقب ماندگی های ذهنی انقلاب كبیر فرانسه و برابری حقوق بشر بود و در همین برنامه های انقلابی بود كه مراقبت، درمان و آموزش كلیه افرادی كه به سن تحصیل رسیده بودند مطرح شد و انقلاب صنعتی دولتها را به تعلیم و تربیت كلیه افراد كشور مؤظف كرد و از همین جا مسأله كودكان استثنایی مورد توجه قرار گرفت.

در اوایل قرن نوزدهم پزشك فرانسوی به نام ‹‹اتیارد›› به تربیت كودكی وحشی پرداخت این كودك توسط دو شكارچی در جنگلهای ‹‹آویرون›› فرانسه پیدا شده بود.

كودك عقب ماندگی بسیار شدید داشت. گفتار را به صورت صداهای حلقی انجام می داد و از نظر عاطفی و اجتماعی محدودیتهای كامل داشت. ایتارد تربیت این كودك را در مدرسه كرولالهای پاریس كه خود رئیس آن بود به عهده گرفت، اگرچه معالجات وی مؤثر واقع نشد ولی راه جدیدی برای پیشرفت در نحوة آموزش و پرورش كودكان و افراد عادی، عقب ماندگی ذهنی و حتی معلولین كه امروزه آن را روش های آموزش سمعی و بصری می گویند، گردید.

شاگرد و همكار ایتارد دكتر ‹‹سگن›› در سال 1837 مؤسسه ای برای عقب مانده های ذهنی در پاریس ایجاد كرد و در سال 1846 یعنی ده سال بعد كتابی به نام:

درمان اخلاقی، بهداشت و آموزش كودكان عقب مانده نوشت و روش ‹‹حواسی-حركتی›› را در آموزش كرولالها به  كاربرد. در سال 1848 به امریكا رفت و در سال 1881 یک سال قبل از گردش كتابی به نام ابلهی و درمان آن با روش فیزیولوژیک نوشت.

یكی از اقدامات مهم سگن تهیة دستگاه ساده ای بود كه به نام آزمون مهره ای معروف است. این دستگاه برای آزمایش استعداد كودكان و پرورش ادراك حسی مانند بینایی و شنوایی به كار می رود. در این آزمون كودك باید مهره های چوبی را كه به شكلها و اندازه های مختلف بریده شده اند در محل خودشان كه به همان شكل و اندازه در تختة چوبی كنده شده است بگذارد و به همین جهت بعضی به این آزمون نام آزمون تخته چوبی داده اند و لازمة اجرای این آزمون تشبیه شكل و اندازة مهره ها با جاهای خالی در تخته است كه گواه خوبی برای رشد عقلی كودكان می باشد و نمرة آزمودنی بستگی دارد به سرعتی كه كار را نجام داد و تعداد اشتباههایی كه مرتكب شده است. سگن معتقد بود كه رشد عمومی بدن را اعم از قسمتهای جسمانی یا روانی می توان با روش های خاص تربیتی بهبود بخشید. كارهای سنگین باعث شد كه خانم ماریا مونتسوری از ایتالیا به آموزش و پرورش عقب ماندگان ذهنی و كودكان كودكستانی پرداخت.

در اوایل قرن بیستم توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور كار قرار گرفت و تأكید شد كه 90% عقب ماندگیها به علت عوامل ارثی است لذا موضوع نازا كردن عقب مانده ها بر سر زبانها افتاد و تا سال 1955 در 28 ایالت امریكا به توصیه كمیته پژوهش بخش اصلاح نژاد انجمن زاد و ولد امریكا نازا كردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد كه به موجب آن هزاران ع.ذ نازا شدند و بالاخره در قرن بیستم بود كه عقب ماندگیهایی كه به علل اختلالات متابولیكی نقصهای كروموزومی، بیماریهای مادر در دوران بارداری و عوارض زایمانها و هزاران علل دیگر كه باعث بروز این عوارض در كودكان می شوند كشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.

در امریكا اگرچه تا سال 1950 برای كودكان عقب ماندة ذهنی از طرف عده ای از اولیای این كودكان انجمنهایی افتتاح شده بود ولی از سال 1960 به بعد به دستور ‹‹جان

خرید متن کامل این پایان نامه :

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 اف كندی›› رئیس جمهور وقت برنامة مفصل و دقیقی تهیه و عقب ماندگی ذهنی از نظر پزشكی، آموزشی، روان شناسی، اجتماعی قضایی توسط متخصصان و كارشناسان مورد مطالعه قرار گرفت و جز برنامه های رسمی دولت شد.

عواملی كه تقریباً باعث شد توجه همة كشورها و طبقات مختلف به طرف افراد مبتلا به نارسایی عقلی معطوف شود به شرح زیر است:

1) میزان شیوع كودكان عقب مانده

2) پیشرفت علوم پزشكی

3) اهمیت موضوع از نظر اقتصادی و بهداشت روانی

میزان شیوع كودكان عقب مانده:

تقریباً طبق آمارهای مختلف بین 1 تا 2 درصد جمعیت كشورها را كودكان با بهرة هوشی كمتر از هفتاد یعنی افراد عقب مانده تشكیل می دهند. یعنی اگر جمعیت كشور را 68 میلیون نفر حساب كنیم در حدود 700 هزار تا یک میلیون نفر عقب مانده ذهنی خواهیم داشت.

تا قبل از دومین جنگ جهانی كثرت عقب ماندگی ذهنی چندان محسوس نبود چون اكثر آنها در خانواده زندگی می كردند و والدین از آنها نگهداری می كردند اما بعد از بروز جنگ خانواده ها از هم گسسته شدند و آنها قادر نبودند كه احتیاجات خود را رفع كنند چه برسد به كودكان عقب افتاده و خانواده ها اجباراً آنها را در خیابانها رها می كردند یا آنها را به حال خود گذاشتند. و این امر سبب شد تا كثرت این افراد كه چندان قابل توجه به نظر نمی رسید به طور غیر منتظره ای توجه مردم را به خود معطوف دارد.

طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 1960 دو تا سه درصد كودكان به علت نارسایی رشد هوشی احتیاج به تعلیم و تربیت مخصوص در مدارس ویژه داشتند و نكتة مهم این است كه تنها این افراد نیستند كه عقب ماندگی دامنگیرشان شده است بلكه خانواده ها، بستگان، آموزشگاه ها، مراكز درمانی و جامعه نیز به علت وجود این افراد همیشه دچار مشكلات گوناگون و فراوان است.

و بی علت نیست كه پروفسور رابرت لافون استاد بیماریهای اعصاب و روان دانشكده پزشكی مونت پیلیه در فرانسه مشكلات كودكان و نوجوانان عقب مانده را تنها بیماری به شمار نمی آورد بلكه آن را یک معضل اجتماعی یا به عبارتی بلای اجتماعی دانسته است.

پروفسور (لوئیس) در انگلستان در بین جمعیت یک منطقه 600 هزار نفری، 5 هزار نقیصه عقلی مشاهده كرده است یعنی 5/8 در هزار جمعیت آن منطقه. در كشورهای امریكا به طور متوسط در درصد كودكان بهرة هوشی كمتر از 70 و 14% دارای بهره هوشی بین 70 تا 85 هستند و در مطالعه ای كه توسط ‹‹مایرگووس›› در سال 1948 یعنی بیست سال پس از مطالعة لوئیس دربین یک جمعیت 56 هزار نفری در یكی از شهرستانهای اسكاتلند انجام شده است 7/2 درصد كودكان مدارس بهرة هوشی بین 70 تا 95 داشته اند. طبق گزارش سال 1986 وزارت آموزش و پرورش امریكا 11% كودكان و نوجوانان بین 6 تا 17 سال كه بالغ بر 4 میلیون می شوند بعلت معلولیتهای مختلف احتیاج به آموزش ویژه دارند.

تحقیقات نشان می دهد كه نسبت پسران ع.ذ به دختران بیشتر و نسبت 54-55 پسر به 46-45 دختر است.

مسائلی كه شیوع بیماری را تحت الشعاع قرار می دهد به شرح زیر است:

1) اثر مبهم و تغییرات تعریفی چه از نظر نوع معلولیت و چه از نظر اندازه یا متدار هوشبر

2) اثر تشخیص نوع بیماری و تغییرات در تشخیص های بعدی

3) مسأله آماری و پیدایش انواع جدید (میزان بروز) كه اكثراً میزان شیوع را تغییر می دهد.

4) نقش مدارس و طبیعت مدارس استثنایی، زیرا در مدارس فقط كودكانی كه ناتوانی تحصیلی و میزان یادگیری كمتری دارند به حساب می آیند.

5) واكنش خانواده ها دربارة اینكه كودكانشان استثنایی لقب داده شود یا نه؟

پیشرفت علوم پزشكی:

ترقیات روز افزون علوم پزشكی، جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر پیدایش علل عقب ماندگیها تدریجاً و تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است. پیشرفت روز افزون علوم پزشكی باعث شده است كه امروز با روش بسیار ساده و مخصوص به نام ‹‹آمینو نیتیزیس›› كروموزومهای جنین را قبل از تولد مورد مطالعه قرار داد تا در صورتی كه خطر آلوده بودن جنین ثابت شده به حاملگی خاتمه داده شود. این روش عبارت است از كشیدن مقدار كمی از مایع آمنیوتیک (آبی كه در كیسه بچه و اطراف بچه قرار دارد) و مطالعه كروموزومی آن كه معمولاً در هفته های دوازده تا چهاردهم حاملگی انجام می شود.

یک دسته عقب ماندگیها هستند كه به علت اختلالات سوخت و ساز مواد غذایی ایجاد می شوند كه تقریباً همة آنها ارثی و با آزمایش شیمیایی مایع آمنیوتیک می توان به ابتلا جنین پی برد و لذا قابل پیشگیری می باشند. همچنین امروزه با سونوگرافی میتوان نقص های خلقتی از قبیل اسپینابیفیدا را  تشخیص و در صورت احتیاج به آبستنی خاتمه داد.

پیشرفتهای جراحی مغز و بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه كودكان، پیدایش آنتی بیوتیكها، كورتیزون در درمان عوارض ریوی، مننژیت، و مننگوآنسنالیتها كه شایعترین علل عقب ماندگی در بین عفونتهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی كاسته و در نتیجه از نظر آماری به تعداد عقب ماندگان ذهنی افزوده شده است.

طبق گزارش كارتر در سال 1958 تعداد كودكان مبتلا به سندرم  دان ده ساله در بین سالهای 1929 تا 1949 دو برابر شده است. چون در گذشته ندرتاً یک كودك مبتلا به ده سالگی یا بالاتر می رسید در صورتی كه در حال حاضر تعداد مبتلایان به سندرم دان كه به جنین نوجوانی و بلوغ رسیده اند كم نیستند و كارتر حساب كرده است كه در فواصل سالهای 1929 تا 1979 تعداد كودكان 10 سالة مبتلا به سندرم دان چهار برابر گذشته شده است.

مسأله تغذیه و بهداشت عامل مؤثری است كه حتی در حیوانات نیز نشان داده شده است كه كمبود ویتامینها باعث عقب ماندگی حیوان می شود. در انسانها نیز كمبود تغذیه باعث كمبود وزن بچه، زایمان قبل از موعد و اختلال مغزی می شود.

نكته قابل ذكر این است كه پیدایش راه های پیشگیری، درمانی، جلوگیری از مرگ و میر این افراد و ایجاد مراكز پژوهشی، آموزشی، تربیتی و درمانی باعث شده كه اكثریت خانواده هایی كه این افراد را نگهداری می كردند، كودكانشان را به سازمانها، بیمارستانها، و مراكز مخصوص ببرند و همین امر باعث شد كه جامعه پزشكی به كثرت عقب مانده ها پی ببرند و هر چه بر تعداد این مراكز اضافه می شود احتیاجات مردم به علت داشتن چنین افرادی بیشتر مشخص می شود.

[1] – Dartiel. P. Hallahan and James. M. Kauffman 1988.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ب.ظ ]




:

هزاره سوم میلادی در شرایطی آغاز می‌گردد كه جهان كماكان درگیر مشكلات عدیده‌ای چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در ابعاد روانی ـ اجتماعی انسان است. پیشرفت و توسعه علی رغم آنكه تسهیلات فراوانی به همراه داشته است اما در برگیرنده مشكلات اساسی نیز هست. بدین ترتیب موضوع تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن د رتعلیم و تربیت و سلامت روانی یا بیماریهای مرتبط با ان ،‌افزایش رضایتمندی از زندگی یا كاهش آن و هزاران موضوع دیگر از‌این دست پیش روی محققان است.

از آنجا كه بهداشت روانی پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی، نیازمند درك و تفسیر درست از مسائل مرتبط است و باید آن را در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و یا در ارتباط مستقیم با عوامل زیانبخش برای سلامتی مورد توجه است‌این موضوع از آن جهت مهم است كه فراتر از متغیرهای مستقل و جداگانه‌ای كه به طور طبیعی نقش اساسی خود را در سلامت روانی و یا بیماری‌ایفا می‌كنند. عوامل مشترك را نیز را كه در‌ایجاد یا تسهیل اختلافات روانی برعهده دارد مورد توجه قرار داده است و با رویكردی كل نگر به تنظیم چهارچوب موثر می‌پردازیم.

تغییرات شرایط اجتماعی،‌طی دو دهه گذشته،‌موجب تغییرات بنیادین در سطح خانواده و دوستان از یک سو و نیز موجب تغییرات وسیعی در تعلیم و تربیت و شیوه های آن  و نیز سبك های زندگی از سوی دیگر گردیده است صرف نظر از مشكلات جاری كه می‌تواند ما حصل شرایط بد اقتصادی و توسعه نیافتگی باشد دگرگونی های پی در پی در الگوهای زندگی تغییر درمطالبات اجتماع از فرد، تغییر در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه‌ای است كه كه می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توانایی های سازشی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

بدین ترتیب سطوح مختلف اجتماعی به ویژه كودكان و جوانان در مواجه با تغییرات پی در پی پیرامونی مشكلات متنوع را تجربه می‌كنند و با مسائلی درگیر می‌شوند كه ابعاد آن برای بسیاری از خانواده ها  و مسئولان امرناشناخته است.

توانایی انسان در بهم ارتباط دادن حوادث محیطی و نشان دادن واكنش منطقی به رشد روانشناسی كمك فراوان كرده است از همه جالب تر‌اینكه توانایی ماست كه با اشخاص مختلف‌ایجاد رابطه می‌كنیم و در صورت ناامیدی از آنها فاصله می‌گیریم توانایی انسان در استفاده از خلاق از قوه تصور و فكر خود و برخورد واقع بینانه كه با امور یكی دیگر از نشانه های بلوغ و رشد فكری ماست.

ناراحتی های روانی لزوماً حاصل نیروهای اسرار آمیز و نفوذ ناپذیر نیستند بلكه اغلب در فرایندهای معمولی مانند اشتباه در یادگیری، استنباطهای اشتباه براساس اطلاعات نادرست یا ناكافی و تمیز ندادن تصور از واقعیت بوجود می‌آیند از آن گذشته اندیشه ا گر حاصل فرضهای اشتباه باشد می‌تواندغیر واقع بینانه گردد و رفتار اگر مبتنی بر طرز تلقی های غیر منطقی باشد غیر عقلانی نظر به‌اینكه خویشتن نگری،فراست – آزمون واقعیت ها و یادگیری اصولاً فرایندهای شناختی هستند‌این طرز برخورد با بیماریهای روانی را شناخت درمانی نامیده است

روانشناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمركز یافته است تا بر هیجانات مثبتی نظیر شادی و بهزیستی. هدف مطالعات روانشناختی بیشتر بر آن بوده است كه بیماریهای روانی را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آنها هدف اصلی بوده است. به عبارتی دیگر تعریف سلامت روانی مترادف با فقدان بیماریهای روانی و یا علایم بیمارگونه تلقی شده است در حالیكه از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است. متون مربوط باروانشناسی سلامت تنها به جنبه های منفی و رفع آثار منفی در افراد محدود نمی‌شود همانطور كه در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأكید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود كه به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم و همكاران، 2001،‌نقل از كرمی‌نوری و همكاران 1381).

اختلالات روانی مشكلات جدی و شایع بوده كه در سراسر دنیا مشاهده می‌شود و یكی ازناتوان كننده ترین بیماریها در طب محسوب می‌شود كه هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می‌كند. سابقه شناخت اختلالات روانی و در كنار آن بحث سلامتی روانی به سابقه تاریخ و شناخت بشر از خود و تغییر رفتاری بعضی از انسانها نسبت به انسانهای دیگر باز می‌گردد. گاه مرز بین‌این دو یعنی سلامت روانی از اختلال روانی چنان درهم می‌آمیزد كه اطلاق‌اینكه فردی سالم یا بیمار است مشكل به نظر می‌آید‌اینست كه افراد و یا مراكز علمی‌زیادی كوشیده اند تا تعریف واضح و دقیقی از موضوع سلامت روانی و اختلال روانی ارائه دهند كه البته كلیه تعاریف ارائه شده با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی سنن و فرهنگ بوده و اصولاً از دید كسانی كه نگرشی طبیعی به سوال نگاه می‌كنند كسی سالم و بیمار است كه اگر بیمار نباشد ویا كسی كه بیمار است كه سالم نباشد‌این امر در بعضی بیماریها مانند بیمار روانپزشكان و كسانی كه با طب پیشگیری سروكار دارند برای تعریف سلامت روانی و بهنجاری از میانگین نرمال یا زنگوله معروف منحنی توزیع عمومی‌استفاده می‌كنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه كرده كه‌این جنبه بالینی و درمانی نداشته و صرفاً جنبه آماری دارد و البته تعیین خصوصیات افراد میانگین كه از طریق آماری بدست می‌آید خود مسئله قابل بحث است.

اصولاً فردی از نظر روانی سالم است كه تعادلی بین رفتارها و كنترل او در مواجه مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد. از‌این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می‌شود كه بر اساس كیفیت تاثیرمتقابل عمل می‌كند با‌این دید سیستمیک ملاحظه می‌شود كه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعكس از آن تاثیر می‌پذیرد.

به عبارت دیگر  بهداشت و تعادل روانی انسان به تنهایی مطرح  نیست بلكه آنچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است كه در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متاثر می‌شوند.

كارشناسان سازمان بهداشت سلامت فكر و روان را‌این چنین تعریف می‌كنند:‌

سلامت فكر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر بهروز بهداشت روانی، نشر قدس 1370 ص 65ـ3)

لونسیون (Levinson) و همكارانش در سال 1962 سلامت روانی را‌این چنین تعریف كرده اند: سلامت روانی عبارت است از‌اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود ـ دنیای اطراف ـ محل زندگی ـ اطرافیان و با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت زمانی و مكانی خویشتن.

كارل مینجر (Krlmeninger) می‌گوید سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان بطوریكه باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به كامل شود.

واتسون (watson) موسس مكتب رفتارگرایی می‌گوید “ رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است كه موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او  می‌شود ”.

تعریف گینزبرگ (Ginsburg)‌این چینین است “ تسلط و مهارت‌اینكه در ارتباط صحیح با محیط در سه فضای مهم زندگی عشق، كار، تفریح. ‌این شخص و همكارانش برای توضیح بیشتر می‌گویند استعداد یافتن و ادامه كار. داشتن خانواده. ‌ایجاد محیط خانوادگی خرسند. فرار از مسایلی كه با قانون درگیری دارد لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها و سلامت روان است.

با تعریفی كه از بهداشت روانی شد می‌توان استنباط كرد كه بهداشت روانی علمی‌است برای بهتر زندگی كردن. رفاه اجتماعی كه تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه دانشگاه محیط كار و نظایر آن را دربر می‌گیرد. در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است (احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است) و تا هنگامیكه‌این حیثیت و احترام برقرار نشود سلامت فكر و روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی‌نخواهد داشت.

شاملو در مورد اهداف بهداشت روانی و اصول آن می‌نویسد. هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و‌این منظور بوسیله‌ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می‌گردد و بنابراین بهداشت افراد اجتماع و تمام مردم بطور دسته جمعی منظور نظر بهداشت روانی است و اصول بهداشت روانی عبارت است از:

  • احترام به شخصیت خود و دیگران
  • خرید متن کامل این پایان نامه :

     

  • پایان نامه و مقاله

 

  • شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر
  • دانستن‌این حقیقت كه رفتار انسان تحت تأثیر عواملی است
  • آشنایی به‌اینكه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
  • شناسایی احتیاجات و محركهایی كه سبب‌ایجاد رفتار و اعمال گردد.

از آنجا كه بهداشت روانی اجتماع  را هم بطور انفرادی و هم بطور دسته جمعی در بر می‌گیرد لذا اصل كلی در بهداشت  رو انی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و اصول فوق برای نیل بدین  منظوربكار می‌رود.

احساس یاس و یا ناامیدی از خود یكی از بارزترین علائم غِِِیر عادی و عدم تعادل و روانی بوده و بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی‌این است كه شخص به خود احترام گذارده و اعتماد به نفس درانجام كارها و در ورابط بین فردی و برخورد با دیگر افراد جامعه را داشته و خود را دوست بدارد. شخص سالم احساس می‌كند افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد. عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود كه فردمبتلا اظهار كند كه به كسی اعتماد ندارد. اجتماع برای او ارزش قائل نیست و بنابراین از برخی از وظایف اجتماعی خود صرف نظر كرده و از قبول هر گونه مسئولیت شانه خالی می‌كند. بر عكس حالت فوق نیز ممكن است بوجود بیاید یعنی فرد با تصور غیر عادی از خود و برای جبران نقصیه خود نیروی خود را بیش از حد تصور مصرف كرده و دست به كارهای خطرناك بزند.

شخصی كه از سلامت روانی برخودار هست همچنین بایستی خود را همانطور كه هست بشناسد و قبول كند یعنی علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و بر جسته به محدودیت و نواقص فرد نیز آشنایی كامل داشته باشد. پی بردن به شخصیت قابلیت‌ها و تواناییها یا به عبارت دیگر خود پنداری از مهمترین مسائل بهداشت روانی است و چون خود پنداری در اثر یادگیری وجود می‌آید لذا تجارب گذشته و نقش اولیاء در تربیت فرزند اهمیت یافته و باعث می‌شود كودك به قضاوت دیگران در مورد خود پی برده و از خود ارزیابی به عمل آورد. خود پنداری همیشه قابل تغییر است و رابطه مستقیم با محیط و اطرافیان و طرز برخورد و رفتار آنان دارد. صمیمیت و محبت،‌استوار بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای خانواده باعث ثبات و پایداری شده و بالعكس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خود پنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشكلات دچار نگرانی ـ اضطراب شده ـ و رفتارهای نامناسب از خود نشان می دهد.

بیان مساله

از آنجایی كه معلمان نا متعادل وبه ویژه در مقطع ابتدایی در زمینه رفتارهای چون بی ثباتی ـ اضطراب ـ تنفر و احساس حقارت می‌توانند تأثیرات مخّربی بر روی دانش آموزان داشته باشند یا بلعكس در ابعاد مثبت،‌معلمان با ثبات و متعادل و سازگار نه تننها موجبات سلامتی روانی و بهداشت روانی دانش آموزان را در كلاسهای خود فراهم می‌سازند بلكه در كمك به سلامت روانی دانش آموزان بسیاری كه دارای اختلالات روانی هستند نیز می‌توانند نقش كمكی و درمانی چشمگیری‌ایفا كنند از‌این جهت بررسی نقش متغیرهایی كه برروی سلامت روانی دانشجویان دانشكده علوم پایه و علوم تربیتی و روانشاسی كه اكثراً در‌آینده‌ای نزدیک به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان اشتغال خواهند ورزید ـ اثر می‌گذارند از اهمیت خاصی برخودار است (ترابی نژاد 1371)

در جامعه‌ای كه در آن افراد از احساس مسئولیت برخودار باشند در مقابل انواع فشارهای روانی و تهدیدهای خارجی مقاومتر و پایدارتر خواهند بود و‌این موضوع در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه شكوفایی استعداد ها ـ بروز خلاقیتها و پیشرفتاهای اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.

نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط سلامت روانی احساس مسئولیت نشان می‌دهد كه بین‌این دو متغیر رابطه وجود دارد لیكن در كشور ما تحقیقی كه قابلیت تعمیم داشته باشد انجام نشده است.

واز طرف دیگر با افزایش موفقیتها نگرش مثبت فرد نسبت به خود و ارزشی كه برای خودش قائل است نیز افزایش می یابد كه درنتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد.

 

سوالات تحقیق:

 

  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معنا داری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان پسر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان دختر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایة دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دختران با سلامت روانی پسران دو دانشكده تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهداف پژوهش:‌

بطور كلی اهداف‌این پژوهش می‌تواند از جنبه نظری زمینه‌ای را برای گسترش آگاهی و افزایش دانش در حوزه سلامت روانی فراهم كند و از نظر كاربردی نیز زمینه‌ای را فراهم كند تا درمورد بهداشت روانی و سلامت روانی دانشجویان مراكز اقدامات موثری صورت بگیرد و در همین راستا اهداف پژوهش به شرح زیر مطرح می‌گردد:‌

  • تعیین تفاوت سلامت روانی دانشجویان دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی
  • تعیین میزان تفاوت سلامتی در دانشجویان دختر و پسر دانشكده های فوق
  • ارائه راهكارهای مناسب جهت ارتقاء سلامت روانی دانشجویان دانشكدهای ذكر شده

اهمیت و ضرورت پژوهش:‌

بنابراین اگر نتیجه تحقیق معنی دار باشد می‌توان به دست اندركاران علوم پایه و علوم تربیتی و روانشناسی پیشنهاد كرد كه در كنار برنامه های آموزشی و تربیتی موجود برای ارتقای سلامت روانی دانشجویان‌این مراكز برنامه ریزی نمایند بدیهی است كه‌این مورد در وهله اوّل باعث ارتقای سلامتی دانشجویان دانشكده های علوم تربیتی و روانشناسی و همچنین علوم پایه و بعد از آن به طور غیر مستقیم باعث سلامت روانی دانش آموزان و دانشجویانی كه توسط‌این افراد تحت آموزش قرار خواهند گرفت خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]